«جفری وست» معتقد است تمام موجودات زنده، با هر اندازه و در هر مقیاسی که باشند، یک مجموعه خصوصیتهای مشترک دارند. برای نمونه اگر نمودار مصرف انرژی نسبت به جرم موجود را در یک نمودار لگاریتمی رسم کنیم، چیزی شبیه به شکل زیر خواهد بود.
یعنی مهم نیست که موجود زنده یک موش دو گرمی باشد یا یک نهنگ دویست میلیون گرمی. به هر حال این رابطه بین مصرف انرژی و جرم برقرار است. به عبارت دیگر میتوان با دانستن جرم یک موجود، میزان مصرف انرژی آن را تا حد خوبی تخمین زد. شیب خط نزدیک به سه چهارم است. با این ترتیب اگر جرم موجود الف دو برابر موجود ب باشد، مصرف انرژی آن دو برابر نیست؛ بلکه تنها هفتاد و پنج درصد بیشتر است. معنی جالبی در این موضوع هست: موجودات بزرگتر کارایی بهتری دارند و در مصرف انرژی بهینهتر هستند!
مشابه این رابطه در مورد خیلی از دیگر خصوصیتهای موجودات زنده صادق است. برای نمونه تعداد ضربان قلب و میزان خواب هم کمابیش از این قانون پیروی میکنند (هرچند به صورت معکوس، اما همچنان با همان شیب).
اما مساله تنها محدود به موجودات زنده نیست. ظاهرا شهرها هم از قانون مشابهی پیروی میکنند. برای نمونه اگر بعضی خصوصیتهای شهرها را نسبت به جمعیت در یک نمودار لگاریتمی رسم کنیم، شکلی مشابه موجودات زنده خواهیم دید.
به طرز جالبی تعداد جایگاههای بنزین هم به همین ترتیب متناسب با جمعیت شهر هستند. طول جادهها و شبکهی برقکشی و درآمد و تعداد اختراعها هم کمابیش از همین قانون پیروی میکنند. حتا سرعت راه رفتن مردم در شهر هم با همین نسبت زیاد میشود. از طرف دیگر موارد ناخوشایند مثل میزان جرم و جنایت هم تابع همین قانون هستند. بنا به نظر جفری وست، با این ترتیب شهرهای بزرگتر کارایی بهتری دارند چرا که از زیرساختهای قبلا ساخته شده مثل شبکهی برق و جادهها استفادهی بهتری میشود.
جفری وست تازگی یک سخنرانی تد هم داشته اینجا قابل دسترسی است (شاید در پایین ویدیو دیده شود).
پسنوشت: در مورد این موضوع با دو نفر که در زمینهی شهرسازی (یا رشتههای مشابه) مشغول به تحصیل هستند صحبت کردم. به طرز عجیبی هیچ کدام اجازه ندادند به نیمهی صحبتام برسم و بعد از دو دقیقه صحبتهای من را قطع کردند و هر کدام به مدت نیم ساعت در مورد موضوع صحبت کردند. این پسنوشت را اضافه کردم که یادآوری کنم برای شهرسازها، شهر مسالهای ناموسی است. سخت میپذیرند که «دیگران» در مورد شهر صحبت کنند. در صحبتهای خود در این مورد دقت نظر به خرج دهید و یا اگر هم در مورد شهر صحبت میکنید، چنین وانمود کنید که در مورد «شهر» صحبت نمیکنید! (از ما گفتن!)
قصد تایید و یا رد مطلب را ندارم ولی به طور کلی در مسائل و مطالعات شهودی، استنتاج پدیده شهودی مورد نظر در قالب یک رابطه علت و معلولی جای بحث داره. خیلی از مسائل محیطی و تاثیرگذار میتونه وجود داشته باشه که در مطالعه در نظر گرفته نشده باشه.
پس نوشت: حالا از جدی گذشته، برای مطرح کردن این موضوع با دوستانی که در زمینهی شهرسازی کار میکنند، آیا از لهجه شیرینی هم کمک گرفتی یا نه؟ خود این نکته میتونه بعنوان یک عامل تاثیر گذار در جوابی که شما گرفتی نقش بازی کنه :)
به آقا مهدی:
– نکتهی جالبیه. بذار این طوری بپرسم: اگر یک تعداد شهر داشته باشیم و خیلی ساده رابطهی بین جمعیت و خصوصیتهای مختلف رو رسم کنیم (مثلا طول جادهها یا سرعت متوسط قدم زدن مردم)، ممکنه همچنان عاملی رو از قلم انداخته باشیم؟ یعنی به جز این دو عدد چه چیز دیگهای ممکنه در نظر گرفته نشده باشه؟
این کاریه که من دوست دارم انجام بدم و هنوز وقت نشده: برم در ویکی پدیا و خیلی ساده جمعیت و مثلا میزان جرم و جنایت رو بگیرم و برای چند شهر در یک نمودار رسم کنم.
– در مورد پسنوشتات، گیرم لهجهی شیرین برای یکیشون عمل بکنه. اون یکیشون چی؟! :)
بسیار جالب