بچههه اون قدر کمسنه که هنوز نمیتونه بنشینه. البته بچه که نیست، نوزاده. ولی یک پروفایل فیسبوک داره. دیروز همون بچه روی دیوار مادرش در فیسبوک نوشته بود «مادر خوشگل و عزیز و مهربانم که تمام زندگی من هستی، روزت مبارک. از این که گاهی اذیتت میکنم، منو ببخش. اما این رو بدون که از صمیم قلب و برای همیشه دوستت دارم. تمام وجود من هستی و همیشه از تو ممنونم».
پسنوشت: حالا تا اینجاش هم گیریم قابل تحمل. این که مادر از اکانت بچه لاگ اوت میکنه و به اکانت خودش لاگین میکنه که همون دیوار نوشته رو لایک بزنه، از خود موضوع جالبتره.
پسپسنوشت: شمایی که ادعای بهشت زیر پا و این صحبتهاتون کون فلک رو پاره کرده! اگر به جای تشکر از خودتون در فیسبوک، کمی هم با «خود» بچه وقت میگذاشتین، بیشتر جور در میاومد.
پسپسپسنوشت: ملت قاطی کردهان یا من مشکل دارم که این چیزها رو درک نمیکنم؟
باباشه لابد
age farz koni babaye bache in karo karde, ye zarre ma~ghooltar mishe koll e ghazie.
من هم احتمال میدم پدر اینکار رو کرده . ولی نکته مهم احساس مالکیت والدین بر فرزند است. و مطمئن هستم از علاقه و عشق بیدلیل انها و خواستشان برای اموزش سنتها و ادابی که والدین اون سنت ها رو با ارزش میدونند میاد. اما همه این ها از نکته مهم ماجرا که به باور من حریم خصوصی و اختیار کودک (آدمی) است کم نمیکنه. چون کودک اختیاری در این عمل ندارد من به خودم اجازه اکانت باز کردن و پیغام دادن در فضای عمومی و مجازی را از طرف کودک بی اختیار نمیدهم.
من هم فکر کنم کار بابای بچه هست!
کار کار اینگیلیساس
به سامان (ثمن؟ سمن؟)، حسین، مریم: شاید. به هر حال در اصل قضیه تفاوت بنیادی ای ایجاد نمی کنه.
به روجا: به نظرم یکی از چیزهایی که باعث شده که پدر و مادر برای بچه اکانت باز کنن و با قدرت تمام از طرف بچه در فیس بوک به فعالیت بپردازن، اینه که فعلا قدرتش رو دارن و می تونن چنین کاری بکنن. شاید همین بچه به سیزده سالگی که رسید، پدر و مادرش رو بلاک کنه و حتا اجازه نده که پروفایلش رو ببینین، چه برسه به این که از طرفش برای خودشون قربون صدقه هم برن. به نظر من هم حریم خصوصی خود بچه است و به صرف این که زور ما می رسه و عقل بچه نمی رسه، نباید چنین کاری بکنیم. به هر حال من در موقعیت اون ها نبوده ام. شاید من هم اگر چنین امکانی برام فراهم شد که بتونم از طرف یک موجود دیگه که فعلا قدرت مقاومت نداره از خودم تشکر کنم، برای بچه ام پروفایل درست کنم و مرتب از خودم تشکر کنم. نمی دونم….
خب من بدون اینکه بخوام قضاوت کنم با حرف هات موافقم روزبه و تا حدود زیادی برای من هم سوال برانگیز شده بود این قضیه…اما واسه خودم به این نتیجه هنوز نه چندان قطعی رسیدم که این برگرفته از نیاز مادر به برقراری رابطه عاطفی دو طرفه با نوزادشه که این نیاز هم خب بالطبع فقط مختص مادر نیست و در همه آدم ها و روابط انسانی دو طرف باید وجود داشته باشند.
حالا یه مادر وقتی شروع می کنه از همون ابتدا که حس می کنه چیزی در وجودشه با اون ارتباط برقرار می کنه مدام منتظر اون لحظه ایه که اولین پاسخ رو می گیره. پس من فکر می کنم این می تونه یه جور تلاش برای ارضای زودتر از موعد یک نیاز در اون مادر باشه.
حتی اگه فرض کنیم که پدر هم اینکارو کرده چیزی رو عوض نمی کنه.
تا این لحظه بهترین توجیهی که تونستم واسه خودم پیدا کنم این بود به اشتراک گذاشتم شاید کمکی بکنه.
البته من اميدوارم تا ۱۳ سال ديگه، فيس بوک وجود نداشته باشه :D
به مونا: خیلی جالب بود.
به لرد: پناه بر خدا!
حالا مگه مجبوریم حتما توجیهی واسه این رفتار پیدا کنیم؟ پدر بوده یا خود مادر بوده و خواسته این جوری خودش رو ارضا کنه. از کجا معلوم که این مادر وقت نمیذاره واسه بچش؟ به نظرم کمی داره سخت گرفته میشه.
به امشال: این بحث بارها مطرح شده و من دوباره دارم این جا می نویسم. ما که جلوی کسی رو نمی گیریم و مسلما هم چه پدر باشه و چه مادر و چه اصلا یکی از بستگان بچه، به حرف ما کاری ندارن و هم چنان کار خودشون رو انجام می دن. کاری که ما می کنیم اینه که در مورد تمام این اتفاقات اطراف فکر می کنیم، حرف می زنیم، نظر می دیم و نظر دیگران رو می شنویم. به نظرم طبیعی هم هست. هرکسی ممکنه در مورد اطرافش عکس العمل نشون بده و نظرش رو بگه. به هر حال واضحه که جلوی کسی رو نگرفتیم که از طرف بچه اش برای خودش پیام عاشقانه بنویسه یا ننویسه.
عجب ذکاوتی!
آقا روزبه گل، این سختگیریها و گیردادنها را شما بسپر به من و خون خودت را کثیف نکن.
شما که تو منصف بودن رودست نداری ولی تو این یه مورد یه کوچولو با شما مخالفم. گیرم این قضاوتی که شما کردی اصلا درست باشه. به نظر من بازم کار اون مادر هیچ ایرادی نداره.
یه 10 سالی برگردیم عقب. اگه یه مهمونی همه دور هم جمع شده بودند و یه مادر صدای خودش را نازک میکرد و از طرف بچه همین جملات را به خودش میگفت تو جمع، خیلی عادی همه میخندیدند و هیچ حرف و حدیثی هم پشتش نبود.
یا اینکه “نباید” واسه بچه شون پروفایل درست کنند. به نظر من میتونه معادل این باشه که بگی بچه شون را نباید به زور خونه خاله و دایی ببرند. (البته من موافق ایجاد پروفایل برای فرزاندان در فیس بوک نیستم، ولی همه که لزوما یه جور به مسائل نگاه نمیکنند.)
به نظر میرسه که فیس بوک بعنوان یه وسیله ارتباط اجتماعی در قشر وسیعی از مردم پذیرفته شده. پدر و مادر هم بالطبع دوست دارند که بچه شون را در اجتماع در کنار دوستان و اقوامشون بزرگ کنند. نباید بهشون خرده گرفت.
من خودم دوست یکی از این نوزادها هستم. ماشاالله تا چند وقت پیش تعداد دوستاش تو فیس بوک از تعداد دوستای مامانشم بیشتر بود. خلاصه، شاید من و تو دوست نداشته باشیم ولی به نظر خیلی هم هنجارشکنی نمیاد. من که فکر میکنم که مسئله کاملا نسبی هست.
البته بازم همون جور که خودت گفتی هدف از طرح مسئله تبادل نظره ولی من فکر میکنم واسه تبادل نظرم تا پس نوشتش بس بود. پس پس نوشت و پس پس پس نوشتش یه کم خارج از جاده انصافه :)
به مهدی: این حرفت خیلی جالب بود. من هم موافقم که حالا که وسیله ی ارتباط اجتماعی ای مثل فیس بوک ایجاد شده، مردم دوست دارن هر چه زودتر بچه ها رو وارد این اجتماع بکنن. من به این شکل به موضوع فکر نکرده بودم.
یک قسمت عمده ی حرف من (از جمله پس پس نوشت) قدرتی بود که این امکان به بعضی پدر و مادرها داده. بردن بچه به خونه ی خاله و دایی فرقش اینه که بچه اومده و همون طوری هم که هست حضور داره. حرف اضافه ای هم توی دهنش گذاشته نمی شه. اما وقتی که پدر و مادری میان و برای بچه اکانت فیس بوک باز می کنن و بعد به این هم اکتفا نمی کنن و از طرف بچه برای خودشون قربون صدقه می رن، یه مقدار برای من غیر قابل درک می شه (گفتم که خدا می دونه، شاید هم بعدا خودم این کارها رو انجام دادم، صد برابر بیش تر!). این جوری بگم: برای اولین بار این فرصت پیش اومده که از طرف بچه حرفی زده بشه و این امکان به پدر و مادر داده شده. این که پدر و مادر از این قدرت (کمابیش نامحدود) چه استفاده ای بکنن، بستگی داره. ظاهرا هستن کسانی که از این قدرتی که به دست آوردن، در راستای تشکر از خود و یادآوری زحمت ها و بزرگواری های خودشون استفاده می کنن.
باز هم می گم (و همه می دونیم) که قصد جلوگیری از این کار رو نداریم، همون طور که پدر و مادرهای از طرف بچه سخنگو هم به حرف ما کاری ندارن.
ملت قاطی اند.
از وبلاگتون و مطالبش خیلی خوشم اومده.
اگه مایل به تبادل لینک بودین سایت منو به آدرس http://www.noyasystem.com با نام “طراحی وب سایت” لینک کنید و به منم تو وبلاگم بگین تا شمارو لینک کنم
بسیار سپاسگزارم
خیلی جالب بود. واقعا استفاده کردم. تشکر.
سلام.
یه بچه 13 ساله رو فرض کنین که چند وقت پیش مادرشو از دست داده و یکی از یادگارای مادرش همین پروفایل فیس بوکه که از بدو تولد براش درست کرده و عکسها و نوشته هایی از خودشو توش گذاشته.
از مسایلی که موقع حامله بودن و موقع زایمانش برای مادره پیش اومده توش نوشته .توش از زبون نوزادش به خودش روز مادر رو تبریک گفته. و نوزادش رو به دوستها و فامیلی که از اونها دورن معرفی کرده .الان که مادره مرده کلی آدم هستن که به این کودک عیدها وتولد شو تبریک میگن.
حالا به نظر شما مادره کار بدی کرده؟
رضا: به این بخش قضیه فکر نکرده بودم!