«فلیمش افتضاح بود». «داستانش مزخرف بود». «این عقیده غلطه»….
اگر گاهی شنیدین که یک «به نظر من» هم اول بعضی جملهها اضافه شده، اون موقع وقتشه که صحبت کنیم ببینیم چه قدر شانس داریم مردمسالاری توی مملکت پیاده بشه.
«فلیمش افتضاح بود». «داستانش مزخرف بود». «این عقیده غلطه»….
اگر گاهی شنیدین که یک «به نظر من» هم اول بعضی جملهها اضافه شده، اون موقع وقتشه که صحبت کنیم ببینیم چه قدر شانس داریم مردمسالاری توی مملکت پیاده بشه.
موافق نیستم! اول اینکه [به نظر من] عبارت «به نظر من» پیشفرض بیشتر گفتوگوهای انسانی است. به هر حال [به نظر من] در بیشتر مواقع من دربارهی نظر خودم حرف میزنم و نه نظر شخص دیگری. با اینکه ّافزودن «به نظر من» باعث دقیقتر-شدن صاحب عقیده میشود، اما ّافزودناش [به نظر من] باعث پایینآمدن کارایی میشود.
دوم اینکه مردمان کشورهای دموکرات هم حرف میزنند و [به نظر من] همینطوری هم میگویند «این فیلم مزخرف بود» و این کارشان [به نظر من] هیچ خللی به دموکراسیشان وارد نمیکند. من حدس نمیزنم ریشهی اصلیی مشکل نادموکراتیکبودن خیلیها -و یا حتی ریشهی فرعیاش- ساختار زبانی و چگونهگیی گفتارمان باشد. اینها [به نظر من] تنها ظاهر قضیه است که حتی در این مورد [به نظر من] با ظاهر دیگران تفاوت خاصای ندارد.
حالا اینها همه نظر من بود؛ تا نظر دیگران چه باشد. (:
به سولوژن:
این که «زبان» تنها یک ابزاره، موافقم. اما اگر نشانهای از یک بینش درونیتر باشه، دیگه نمیشه تنها به شکل یک ابزار بهش نگاه کرد. اون وقت انتظار داریم که نوعی رابط باشه بین درون و بیرون فرد.
اون چه که این جا منظور من بود، این بود که آیا فرد گوینده به نظر خودش به عنوان یک نظر که از جانب یک فرد هست نگاه میکنه یا نه. به نظر من زبان به نوعی نگرش فرد رو نشون میده (یا میتونه نشون بده). به عبارت دیگه میتونه نشون بده که فرد چه طور قضاوت میکنه و آیا همیشه این رو در نظر میگیره که قضاوتاش از فیل.تر شخصیاش عبور کرده و آیا این امکان رو در نظر میگیره که واقعیت همچنان میتونه متفاوت از قضاوت شخصیاش باشه یا نه.
من با حذف قراردادی «به نظر من» در ابتدای جملهها خیلی هم موافقم به شرط این که دادهای از دست ندیم. منظورم اینه که وقتی «به نظر من» رو حذف کنیم که بود و نبودش یکی باشه. اما اگر این دو تا فرق دارن، یعنی گوینده واقعا با گفتن این عبارت منظور داره، دیگه نمیشه گفت فرض میکنیم اول همهی جملهها یک «به نظر من» هم چسبونده شده.
وقتی بعد از گفتن «به نظر من» تو بعضی بحث ها، طرف برمی گرده بهم میگه «چقدر مَن مَن» می کنی؛ انقدر دلم میسوزه. با خودم میگم دیگه هیچ وقت با این آدم راجع به این موضوع صحبت نمی کنم.
موافق نیستم
آفرین
قبول ندارم. حتی مخالفام. اول اين که آوردن يا نياوردن “به نظر من” را بیارتباط با مردمسالاری میدانم. در مايههای شقايق خانم و آقای گودرزی.
ولی جدای از آن، آوردنش را حتی يک جور اضافهگويی (Redundancy) میدانم. خودم عادت دارم که اکثر مواقع استفادهاش میکنم، ولی تازهگی سعی میکنم که نگويم. چون من دارم جای خودم حرف میزنم و نظر خودم را میگويم، ديگر گفتن “به نظر من” اضافه است. از کسی نقل قول کنم است که بايد بگويم به نظر فلانی.