اون کسانی که از ورود ژنهای ناپاک به نسل پاکشون میترسن، واقعا انتظار بهشت زیر پا هم دارن؟
2 thoughts on “بهشت زیر پا – پنج”
این جا به نظرم مسئله پاک و یا ناپاک بودن نیست، سنخیت داشتن یا سنخیت نداشتن کودک با خانواده اش بیشتر مسئله است، که حالا نمی دانم چرا نشود گزینش علمی کرد و کودکی شبیه تر به خود (از هر نظر) را به فرزندی پذیرفت؟ من اگر در آینده خودم نتوانستم بچه دار شوم، حتی اگر در چین هم باشم، یک بچه ی چینی را به فرزندی انتخاب نمی کنم، چون به نظرم تا جایی که امکان دارد نباید از فراهم کردن یک محیط هم گن (به بهانه ی حقوق بشر و یا هر تفکیر آرمانی دیگری) کوتاهی شود، آن هم برای کودک که هنوز درک کاملی از محیط ندارد ولی شخصیت اش در همان سنین کودکی شکل می گیرد. حساسیت این موضوع را به نظرم نباید نادیده گرفت چون ممکن است یکی از منظورهای این کار خیرخواهانه ی چند منظوره، که شاید درست کردن خوشبختی برای یک انسان باشد شکست بخورد.
به صفر: اتفاقا این مسالهای هست که ما خیلی در موردش بحث داریم و عقاید خیلی خیلی مختلفی هم در این مورد هست. من به تاثیر ژن بر رفتار چندان اعتقاد ندارم (و یا اعتقاد ندارم که به این سادگیهاست و تاثیرش خیلی پیچیدهتر و بسته به عوامل بیشتری هست تا این که بتونیم یک رابطهی مستقیم برقرار کنیم). با این ترتیب و با اعتقاد عمیقی که به تاثیر محیط دارم، نتیجه این میشه که من شخصا اعتقاد دارم که هرکس از هر نژادی میتونه در هر محیطی و هر خانوادهای رشد کنه و تواناییهاش رو پرورش بده. چیزی که من خیلی مهم میدونم اینه که بچه از همون اول اصطلاحا «کوررنگ» بار بیاد. من فکر میکنم اگه بچه در چنین محیطی بزرگ بشه، براش فرقی نداره که اطرافیاناش از چه رنگ و نژاد و پیشینهای باشن. در عین حال قبول دارم که اگر محیط کوررنگ نباشه، میتونه کمی سختی به بار بیاره.
این جا به نظرم مسئله پاک و یا ناپاک بودن نیست، سنخیت داشتن یا سنخیت نداشتن کودک با خانواده اش بیشتر مسئله است، که حالا نمی دانم چرا نشود گزینش علمی کرد و کودکی شبیه تر به خود (از هر نظر) را به فرزندی پذیرفت؟ من اگر در آینده خودم نتوانستم بچه دار شوم، حتی اگر در چین هم باشم، یک بچه ی چینی را به فرزندی انتخاب نمی کنم، چون به نظرم تا جایی که امکان دارد نباید از فراهم کردن یک محیط هم گن (به بهانه ی حقوق بشر و یا هر تفکیر آرمانی دیگری) کوتاهی شود، آن هم برای کودک که هنوز درک کاملی از محیط ندارد ولی شخصیت اش در همان سنین کودکی شکل می گیرد. حساسیت این موضوع را به نظرم نباید نادیده گرفت چون ممکن است یکی از منظورهای این کار خیرخواهانه ی چند منظوره، که شاید درست کردن خوشبختی برای یک انسان باشد شکست بخورد.
به صفر: اتفاقا این مسالهای هست که ما خیلی در موردش بحث داریم و عقاید خیلی خیلی مختلفی هم در این مورد هست. من به تاثیر ژن بر رفتار چندان اعتقاد ندارم (و یا اعتقاد ندارم که به این سادگیهاست و تاثیرش خیلی پیچیدهتر و بسته به عوامل بیشتری هست تا این که بتونیم یک رابطهی مستقیم برقرار کنیم). با این ترتیب و با اعتقاد عمیقی که به تاثیر محیط دارم، نتیجه این میشه که من شخصا اعتقاد دارم که هرکس از هر نژادی میتونه در هر محیطی و هر خانوادهای رشد کنه و تواناییهاش رو پرورش بده. چیزی که من خیلی مهم میدونم اینه که بچه از همون اول اصطلاحا «کوررنگ» بار بیاد. من فکر میکنم اگه بچه در چنین محیطی بزرگ بشه، براش فرقی نداره که اطرافیاناش از چه رنگ و نژاد و پیشینهای باشن. در عین حال قبول دارم که اگر محیط کوررنگ نباشه، میتونه کمی سختی به بار بیاره.