وجدانن، این کسانی که روی دیوار فیسبوک اون یکی مینویسن «اچ بی دی، هو ا گود وان»، چه هدفی رو دنبال میکنن؟ تحکیم روابطه یا تشدید الفت؟
وجدانن، این کسانی که روی دیوار فیسبوک اون یکی مینویسن «اچ بی دی، هو ا گود وان»، چه هدفی رو دنبال میکنن؟ تحکیم روابطه یا تشدید الفت؟
تحکیم الفت!
بعضی از دوستان خیلی زود با “زبان انگلیسی” خودمونی میشن. من بابت این اعتماد به نفس بهشون حسادت می کنم.
من ایرادی در این قضیه نمیبینم روزبه!!
چیزی که بیشتر توجه منو جلب میکنه، حس ایراد گیری شدیدی که ما بهم داریم، الکی و بیخودی
حالا اگه یکی دوست داره اینجوری تبریک بگه ،،بذار بگه
بله آمنه خانم کاملاً حق با شماست.
روزبه، اون مطلب “سیستم های پیچیده” و رابطه ی سهام گوگل با قبض تلفن چی شد؟
من کاملا موافقم که ایراد گرفتن خیلی بیخوده. ولی از نظر شخص خودم عرض می کنم که اصولا درک نمی کنم چرا مردم از این تبادلات سایبری فله ای با یک سری آدمی که عمرن در دنیای واقعی در این حد به هم مربوط باشن شاد می شن. اونم وقتی تاریخ تولدشونو زدن رو تابلو! لطفن راهنمایی بفرمایید.
انصافاً درک ما عاجز است، ولی چیزی تو مایه های تبذل نرم است احتمالاً
به آمنه: من مخالف این نیستم که یکی که دوست داره اینجوری تبریک بگه، اینجوری بگه. همونطور که همین الان هم خیلیها دارن این جوری تبریک میگن و بعد از این هم همینطور تبریک خواهند گفت. کسی هم گوش به زنگ صحبتهای من ننشسته که سبک تبریکاش رو عوض کنه. یعنی من کار خودم رو میکنم و بقیه هم کار خودشون رو میکنن و هیچ کدوم اون یکی دیگه رو عوض نمیکنیم.
راستش من با این که «حس ایراد گیری شدیدی که ما بهم داریم، الکی و بیخودی» زیاد موافق نیستم. به نظر من این به معنای حس ایرادگیری شدید نیست. در هر روز میلیونها نفر دارن نظراتشون رو در مورد میلیونها موضوع میگن و این چیز عجیبی نیست و حتا به نظر من طبیعیه. از نظر من یک جور عکسالعمل نشون دادن به پدیدههای اطرافه و این که بخوایم چیزهایی که دور و برمون میگذره رو از دید خودمون مرور کنیم. من با این ایده موافق نیستم که روی موضوعاتی که دوست نداریم، یک عنوان بچسبونیم که بخوایم راه صحبت رو در موردش ببندیم. مثلا این که این موضوع رو بچسبونیم به حس ایرادگیری شدید، به نوعی، به طور ضمنی، نوعی برچسب میزنه به این حرف و حرفهای مشابه دیگه. پس با این ترتیب من از این به بعد یادم باشه که در مورد هیچ موضوع فیسبوکی صحبت نکنم چرا که ممکنه نوعی حس ایرادگیری شدید تلقی بشه. ترجیحا هم در مورد موضوعات دیگه چیزی ننویسم که باز هم حس ایرادگیری به حساب نیاد. حالا این مساله رو تعمیم بدیم: اگه همه بخوان به همین ترتیب عمل بکنن چی میشه؟ احتمالا سادهترین راه حل اینه که هیچ کس در مورد هیچ چیزی مطلبی ننویسه، چرا که با این استدلال هر نوشتهای به نوعی ایرادگیری به حساب مییاد (البته به جز مجموعه مطالب سیستمهای پیچیده که گاهی مینویسم!). اگر بخوایم با همون روش پیش بریم، باید یک نفر بیاد بنویسه آمنه چرا به روزبه گیر میدی و یک نفر دیگه بیاد خطاب به اون بگه فلانی چرا به آمنه گیر میدی و به قول سعدی مسلسل!
در مورد این سبک تبریک و این که آیا من حق دارم در موردش بنویسم یا نه؟
یک نفر روی دیوار یک نفر دیگه این رو نوشته و هزار نفر دیگه هم میبینن. پس دیگه مساله خصوصی نیست و الان دیگه عمومی شده. به نظرم الان دیگه نوشتن در موردش کار غیراخلاقیای نیست، با توجه به این که هیچ توهینی در نوشتهام به گروهی نمیبینم. همونطور که در مورد وضعیت (یا به اصطلاح خارجی استتوس) دیگران هم مطلب مینویسم و مینویسن.
حالا تمام این حرفها رو گفتیم و این نوشتهی من هم به نوعی شوخی به نظر میرسید. اما اونقدرها هم شوخی نبود. به نظر من فیسبوک و محیطی که ایجاد کرده و شرایطی که برای روابط درست کرده، به نوعی روابط رو تغییر داده و شکل جدیدی به کل این شبکهی اجتماعی داده. این مسالهی تبریکهای تولد هم اتفاقا موضوع قابل توجهیه و خیلی عجیب نمیدونم که یک نفر بخواد در یک جمله، بدون توهین به شخص یا گروهی، در مورد تبریکهای به شکل «اچ بی دی، هو ا گود وان» مطلب کوتاهی بنویسه.
در پایان خوبه که این رو هم اضافه کنم: نظرات گذاشته شده زیر پستها، به جز نظراتی که خودم گذاشتهام، نظر شخصی من نیستن. :)
به علی نون: مواد اولیهاش کمابیش آماده است اما هنوز وقت نشده به هم بچسبونم (خیلی وقت خواهد برد). مدتی هم هست که پشت کامپیوتر خودم کار نمیکنم و در نتیجه امکان بهروزرسانی نبوده.