«لورن مایرز» از آنفلوانزای اسپانیایی گفت که در سال ۱۹۱۸ اپیدمی شده. میگفت که اون آنفلوانزا خیلی سریع بیمار رو میکشته، به این ترتیب که کسانی بودهان که صبح بیدار میشدن، صبحونه میخوردهان، به سر کار میرفتن، ظهر دلدرد میگرفتن، شب هم میمردن
در ویکیپدیا مقدار کمی در موردش خوندم.هم خانوادهی (یا نوعی از) H1N1 هست (شاید دقیق نگفته باشم). نرخ مرگ و میر این آنفلوانزا به طور دقیق معلوم نیست اما تخمین زده شده که حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد کسانی که این آنفلوانزا رو گرفتهان، مردهان. با توجه به اینکه یک سوم مردم دنیا در اون زمان این آنفلوانزا رو گرفته بودن، چیزی حدود ۳ تا ۶ در صد مردم دنیا در اون زمان مردهان (که خیلی رقم بزرگیه). اون بیماری فقط در همون ۲۵ هفتهی اول چیزی حدود ۲۵ میلیون نفر رو کشته، یعنی به طور متوسط هر هفته یک میلیون نفر. نظرها متفاوت هستن، اما یکی از آخرین تخمینها میگه که چیزی در حدود ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر کشته شدهاند.
اولین موارد این بیماری در قارهی آمریکا و بعدتر در اروپا مشاهده شدهاند اما چون اسپانیا در جنگ جهانی اول بیطرف بوده و سانسور خبری نداشته، اون جا اخبار و مطالباش منتشر شده و این تصور اشتباه پیش اومده که این بیماری تنها در اسپانیا وجود داره. اینطوری هم بوده که به اسم آنفلوانزای اسپانیایی نامگذاری شده.
در ویدیوی پایین خود استاد در مورد استفاده از سوپرکامپیوترهای دانشگاه تگزاس-آستین برای پیشبینی گسترش آنفلوانزای خوکی صحبت میکنه.
Visit msnbc.com for Breaking News, World News, and News about the Economy
ماجرای این کلاس خانوم لورن چیه؟ درسش رو گرفتین؟
به مریم: نه، این هم جزو یکی از کلاسهامون در سانتافه بود (راستی شنیدهام میخواین ما رو ببرین سانتافه، حقیقت داره؟).
هه چه اتفاق جالبی! ما امروز اچ وان ان وان داشتیم!! D:
راستی معلوم شد آنفولانزای شما چی بیده؟
به آزاده: یعنی آنفلوانزای خوکی واقعی گرفتین؟! :)
مال من معلوم نشد و پیگیری هم نکردم، چون تشخیصاش هزینه داشت و و دونستناش هم تاثیری بر درمان نمیداشت.
جالب بود! من از این جور پژوهشها خوشام میآید.
در ضمن بد شد که پیگیری نکردی. این چیزها بعدا میشود خاطره برای نوه و نتیجهها و مایهی افتخارشان در مدرسه.
جناب سولوژن!
اونی که افتخارآمیزه، نوبله، نه آنفلوانزا. شما هم پیشنهاد میکنم از الان هدفهات رو تنظیم کن که نوه نتیجههات به چیزی افتخار کنن که فرداش حرف پشت سرشون نباشه. :)