باورم نمیشه که مردم چه حرفهایی دربارهی پسرم میزنن، چرا که زندانه. میخوان بدونن که آیا خیالام راحته که به فرزندی گرفته شده و بچهی واقعی من نیست! نمیفهمن که پسرم به همون اندازهای پسرمه که اگر به دنیا آورده بودماش پسرم بود. هیچکس به خاطر کارهایی که بچههاش کردهاند، عشقاش رو ازشون دریغ نمیکنه. بچههاتون همیشه بچههای شما هستن.
پدر/مادر
هنوز عصبانیام از این که اون پدر و مادری که پسرم رو به فرزندی گرفته بودن، چه طور سنگدلانه ولاش کردن به این خاطر که فکر میکردن مغزش آسیب دیده. نمیتونستن دستکم تا بیمارستان همراهاش باشن تا پذیرش بشه؟ اونها تنها پدر و مادری بودن که میشناخته. خیلی تلخ بود که میدونستم که پسرم نمیتونسته بفهمه چرا کسانی که پدر و مادر خودش میدونست، رهاش کردهاند و رفتهاند.
پدر/مادر زیستی
وقتی کسی وارد فرزندخواندگی میشود، باید به عنوان تصمیمی دائمی به آن نگاه کند. کودکان پسدادنی نیستند. یکی از راههایی که به بچهها کمک میکند احساس امنیت کنند و با جدایی از پدر و مادر زیستی کنار بیایند این است که محیطی امن را تجربه کنند و کسانی را دور و بر خود داشته باشند که بتوانند به آنها تکیه کنند.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.