نظر من اینه که برای تصمیمگیری در مورد مناسب بودن اعدام، بهتره که مساله رو «کمی» کنیم. به نظر من کل سودی که از اعدام مجرمها به دست مییاد به این شکله:
E = p*a + (1-p)*b
که در اون E به معنای سود کلی از اعدامه (در واقع امید ریاضیه). اگر این رقم بالاتر از صفر باشه، کمابیش اعدام رو توجیه میکنه و اگر منفی باشه، یعنی این که اعدام موجه نیست. همینطور p در اینجا احتمال صحیح بودن تصمیم برای اعدامه. اگر احتمال خطا در قضاوت وجود داشته باشه، این عدد کم میشه و اگه احتمال خطای قضاوت کم باشه، این عدد به «یک» نزدیکتر میشه. با این ترتیب اگر به سیستم قضایی و تحقیقاتی اعتماد داریم و با احتمال زیادی کارشون رو درست انجام میدن، معناش این هست که شانس بد بودن اعدام کمتر میشه. این به این معنا نیست که سیستم قضایی قابل اعتماد منجر به اعدام بیشتر میشه، بلکه این پارامتر به نوعی شانس اعدام رو پایین مییاره در شرایطی که سیستم کیفری قابل اعتماد نیست. پارامتر a به معنای سودیه که از اعدام عادلانه به دست مییاد (مساله کمی گنگ هست و با کمی چشمپوشی در نظر میگیریم که مثلا یک مجرم واقعی رو عادلانه محاکمه کرده باشیم و اعدام کنیم). مثلا اگر اعدام یک مجرم باعث عبرت دیگران بشه و از جرمهای بعدی جلوگیری بکنه، این سود بیشتره. و یا اگر یک جامعه بیتفاوت باشن و هر چه قدر هم که مجرمها رو اعدام کنیم، باز هم تغییری در حال مجرمهای آینده به وجود نیاد، در این صورت اعدام کردن یک راه حل مناسب نیست. و یا اگر اعدام، حتا عادلانه اش، باعث اثرات منفی در جامعه میشه، باز هم مقدار این عدد کاهش پیدا میکنه. پارامتر b هم به معنای سودیه که از اعدام ناعادلانه ناشی میشه (یا به عبارت دیگه این عدد یک عدد منفیه که مقدارش ضرری رو نشون میده که با اعدام ناعادلانه حاصل میشه). این ضرر میتونه مقدار بد بودن اعدام ناعادلانه رو نشون بده. حالا بیاین و تصمیمگیری کنین که آیا بهتره راه اعدام رو پیش بگیریم یا نه.
البته میشه حالتهای دیگهای رو اضافه کرد که به نظرم برای ساده کردن موضوع لازم نیستن: مثلا سودی که از اعدام ناعادلانه ناشی میشه یا ضرری که از اعدام عادلانه میرسه.
نظر شخصی: به مقدار زیادی به سیستم کیفری یک کشور ربط داره. در شرایطی که دستگاههای قضایی و تحقیقاتی قابل اعتماد نیستن، ضریب پارامتر a (یعنی p) کم میشه و در نتیجه امیدریاضی کل کاهش پیدا میکنه. پس برای جایی مثل ایران، به نظر من، این امیدریاضی بالا نیست. از طرف دیگه، نظر شخصی من اینه که زندگی از ارزش خیلی خیلی زیادی برخورداره و گرفتن زندگی یک انسان کار خیلی سنگینیه. این سنگینی وقتی خیلی بیشتر میشه که زندگی اون انسان ناعادلانه گرفته شده باشه (مثلا اعدام یک متهم وقتی که واقعا مجرم نبوده و اشتباهی اعدام شده باشه). به نظر من بد بودن این قضیه چنانه که باعث میشه پارامتر b در فرمول بالا عدد منفی با اندازهی خیلی بزرگی بشه چنان که امیدریاضی گفته شده رو به مقدار خیلی زیادی پایین مییاره.
با تمام اینها کی اعدام مجاز شمرده بشه؟
وقتی که پارامترp به اندازهی کافی به عدد «یک» نزدیک باشه (یعنی عدالت تا حدود زیادی تضمین شده باشه) و عدد a هم به اندازهی کافی بزرگ باشه (یعنی در اعدام عادلانهی یک مجرم به اندازهی کافی منافع عمومی وجود داشته باشه) و اندازهی عدد b هم از حدی بزرگتر نباشه (بنا به نظر گروهی، نمیدونم کی!)، در اون صورت اگر اندازهی این امید ریاضی از صفر بزرگتر شد، میشه به اعدام به عنوان یک راه حل تنبیهی نگاه کرد و در غیر این صورت اعدام راه مناسبی نیست. به همین راحتی!
بله! حسابکردن utility چیز خوبی است، اما سوال اساسیتری که این وسط وجود دارد این است که چه کسای «حق» دارد a و b را مشخص کند. سود و ضرر از دید چه کسای تعریف میشود؟ جامعه؟ حکومت؟ معدوم؟!
ادعا میکنم هرگونه محاسبهی سود و ضرری در چنین نوع مسائلی -که بعد سابجتیو قابل توجهای دارند- بر هوا خواهد بود و نمیتوان به هیچ توافق منطقیای رسید (زورکی میتوان).
به سولوژن: قبول دارم که پیدا کردن اون پارامترها یک قسمت اساسی مساله است. به هر حال این روش برای منظمتر فکر کردن کمک بیشتری میکنه و شاید مساله رو واضحتر نشون بده. برای نمونه این که نباید نقش نقایص قضایی رو نادیده گرفت.
هرچند کلا با کمي کردن پديده هاي مربوط به آدمي زاد و اجتماع خيلي ميانه ي خوبي ندارم، اما به نظرم نشون دادن پارامترهاي تصميم گيري کار خيلي به درد بخوري ه. به نظرم ساده سازي رابطه خيلي دقيق نيست. دست کم به نظر من ضرر ناشي از اعدام عادلانه مي تونه وزن بيشتري توي رابطه داشته باشه تا ضرر اعدام ناعادلانه. به نظرم ضرر اعدام عادلانه الان بيش تر مورد بحث ه و براي مدافعين لغو قانون اعدام دليل جدي تري ه. به علاوه حس من از اين نوشته اين بود که وقتي گفته مي شه سود و ضرر، بيشتر سود و ضرر اجتماعي اش يا اثرش در کاهش جرم مورد نظر ه. حق و حقوق نزديکان مقتول و ادعاي اونا براي انتقام يه پارامتر ديگه است. به هر حال علاوه بر اجتماع اون کسي هم که اين وسط به قتل رسيده و همين طور خانواده اش حقوقي دارند.
مشخص کردن کمیّت پارامترها فکر کنم کار راحتی نباشه و نشه یک حکم عمومی داد. به نظر من بسته به هر نفر فرق میکنه. مثلا در مورد خفاش شب یا آدمی که یک لحظه عصبانی شده و زده یک نفر رو کشته با هم فرق داره. به نظر من وجود حکم اعدام از این جهت که باعث کاهش جرم میشه خوبه، از طرف دیگه وجود امکان بخشش از طرف خانواده مقتول هم باعث میشه اعدام نا عادلانه کمتر بشه.
حالا یک دفعه چی شد که در مورد این مساله نوشتید؟
به خانم مریم: سوالای داشتم. آیا شما مطمئناید که وجود حکم اعدام باعث کمتر شدن جرم میشود؟
بلاخره وقتی وجود جریمه باعث میشه که من کمتر از چراغ قرمز رد بشم، حتما وجود اعدام هم باعث میشه که کمتر آدم بکشم!
وگرنه از دست هر کی عصبانی میشدم میزدم میکشتمش.