به مدت زیادی منتظر بودهام تا دخترم من رو ببخشه. بعد از ملاقاتمون، فهمیدم دست اون نیست. لازم بود من خودم رو ببخشم. با مراقبه و تجسم فکری، دلم رو باز کردم و خودم رو بخشیدم. بعد از آخرین باری که از خشم منفجر شد، من احساس گناه نکردم. شاید به این خاطر بود که جا برای عصبانی بودن من هم بود. این یک قدم مثبت برای بیرون اومدن از افسردگیه.
پدر/مادر زیستی
تکلیف پدران و مادران زیستی این است که خود را ببخشند. خیلی از والدین زیستی بار سرزنش و گناه را تا سالها با خود حمل میکنند. بعضی از والدین زیستی از فرزندخوانده، خانوادهاش، یا اجتماع درخواست گذشت دارند. بخشیدن خود هدیهای است که هر پدر و مادر زیستیای سزاوار داشتناش است و میتواند یاد بگیرد که انجام دهد.
در طی سالها متوجه شدهام که مادر من تنها داشته کاری رو میکرده که فکر میکرده بهترین کار برای من و دخترم بوده. دختری که برای فرزندخواندگی گذاشتم، تنها نوهی دخترش بوده که داشته و هیچوقت نتونست که اون رو ببینه.
پدر/مادر زیستی
بخشش میتواند محدود به پدر و مادر زیستی نباشد و شامل حال کسانی هم بشود که در زمان بارداری و انصراف دادن از پدری و مادری، در زندگی پدر و مادر زیستی بودهاند. به احتمال زیاد، هرکس که درگیر موضوع بوده، داشته کاری را انجام میداده که در آن زمان فکر میکرده بهترین کار است.
میدونم که پسرم واقعن متوجه نمیشه که شرایط در سال ۱۹۶۰ در دوران بارداری برای من چه طور بوده. پشتیبانی رفاهیای برای من وجود نداشت و زنهایی که ازدواج نکرده بودن هم بچههاشون رو نگه نمیداشتن. گزینههایی که الان هست، اون موقع وجود نداشت.
مادر زیستی
مهم است به یاد داشته باشیم که امروزه پدران و مادران زیستی گزینههایی در اختیار دارند که در گذشته وجود نداشته. جامعه در خیلی زمینهها تغییر کرده و گزینهها و انتخابهای بیشتری فراهم کرده است. پذیرفتن این که با گذشت زمان چه تفاوتهایی در نگرشها شکل گرفته، میتواند روند بخشش و گذشت کردن را سرعت بخشد.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.