برای هیچ کس آرزو نمیکنم که مادر زیستی باشه.
مادر زیستی
به من گفته بودن که یک هفده ساله نمیتونه از بچه مراقبت کنه یا نیازهای بچه رو برآورده کنه. به من گفته بودن که هر بچهای به دو نفر پدر و مادر نیاز داره. به من گفته بودن که اگر مدارک رو امضا نکنم، با دخترم توی خیابون زندگی خواهم کرد. پدر و مادرم گفتن اجازه ندارم با خودم بیارمش خونه. به من گفته بودن که دارم برای خودم و دخترم کار درستی انجام میدم. اما همچنین به من گفته بودن که هیچ وقت به هیچ عنوان به کسی در مورد اونچه که برام اتفاق افتاده چیزی نگم، چرا که ممکنه مردم بد فکر کنن.
مادر زیستی
وقتی یک زن باردار بچهاش را به دنیا میآورد و با یک برنامه برای فرزندخواندگی کودک موافقت میکند، مادر زیستی میشود. او سند قانونیای را امضا میکند که به آن وسیله به تمام حقوق مادریاش پایان میدهد. برای خیلی از مادران زیستی، تمام مراحل از شکلگیری جنین تا بارداری تا فرزندخواندگی و پس از آن، همگی عاطفی، همراه با بار سنگین، گیج کننده و فراموشناشدنیاند.
در مورد ما بد فکر میشه، مورد سرزنشایم و به شکل آدمهایی تصور میشیم که شخصیت اخلاقی مناسبی ندارن. چیزی که مردم متوجه نیستن اینه که وقتی داشتیم بچههامون رو برای فرزندخواندگی میگذاشتیم، داشتیم از داخل میمردیم. نمیخواستیم، اما به نظرمون نمیرسید که گزینهی دیگهای داشته باشیم. هیچکس از خواست ما برای نگهداری بچهها پشتیبانی نمیکرد.
مادر زیستی
به طور معمول مادران زیستی حافظه و احساساتی دربارهی تمام تجربهشان دارند. بارداری، در نظر گرفتن گزینههای مختلف، گرفتن یا نگرفتن پشتیبانی از دیگران، انصراف دادن و تمام اثرات ثانوی فرزندخواندگی بخشهای مهمی برای مادران زیستیاند. برای خیلی از مادران زیستی، امضا کردن مدارک فرزندخواندگی نه تنها پایان تجربهی فرزندخواندگی نیست، بلکه آغاز یک فاز کاملن جدید است.
خاطراتم از اون قسمت از زندگیام محو و تاره. اون زمان که متوجه شدم که باردارم رو به یاد میآرم و این که خیلی میترسیدم که اگر به پدر و مادرم اطلاع بدم، چی میگن. امیدوار بودم که شاید مساله خودش پاک بشه. وقتی مساله خود به خود پاک نشد، به پدر و مادرم گفتم و اونها یه جورایی همه چیز رو به عهده گرفتن – تماس با موسسهی فرزندخواندگی و گذاشتن قرار ملاقاتها. به یاد دارم که اون زمان خیلی گریه میکردم. بعدها بود که تواناییاش رو پیدا کردم که خشم هم داشته باشم.
مادر زیستی
طبیعی است که هر زنی که بارداری را تجربه میکند و بعد فرزندش را رها میکند، احساسات قویای دربارهی این تجربه داشته باشد. بعضی زنان همان زمان به احساساتشان آگاهاند، در حالی که بعضی دیگر احساسات خود را خاموش میکنند تا خود را در برابر شدت این احساسات محافظت نمایند. گاه برای مادران زیستی سالها طول میکشد تا وسعت واقعی احساساتشان دربارهی فرزندخواندگی را دریابند.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.
One thought on “فرزندخواندگی: مادران زیستی”