دوست نوشته بود که در پایان سال، چه خورشیدی چه میلادی، مروری داشته باشین بر اونچه که گذشت. من هم گشتم و سعی کردم چیزی پیدا کنم، اما فقط همینها رو پیدا کردم:
- کمی اضافه وزن ناخواسته
- هیچگونه پیشرفتی در فرزندخواندگی
- مقدار زیادی بیماری
همین؟ بله همین. سال چندان هیجانانگیزی نبوده؛ البته قرار هم نبوده که همیشه هیجانانگیز باشه. گاهی بالا داره و گاهی پایین.
و اما تصمیمهای اول سال (که اینجا بهش میگن resolution): به این مورد هم اعتقادی ندارم. به نظرم اون هدفی که برای عملی شدن به این تصمیمها احتیاج داشته باشه، عملی نمیشه، حتا اگر اول سال پشتش کلی تصمیم کبری چیده شده باشه. اگر هدف، هدف بود که منتظر شروع سال نمیشدم تا برای عملی شدناش تصمیم بگیرم؛ از اون یکی طرف سال نو هم میشد شروعش کرد. این تصمیمهای اول سال بیشتر برای درد بعضی صنعتها هستن تا مردم: مثل باشگاهها برای فروش عضویت و تولیدکنندگان انواع رژیمهای لاغری برای چپوندن رژیمهاشون به خورد ملت چاق و لاغر بهاندام (ولی در توهم چاقی یا لاغری) در همین یکی دو ماه اول سال.
اینها رو گفتم. اما هنوز هم ته دلم نسبت به این سال دو هزار و شونزده خوشبینام. یک خوشبینی که از سال پیش با خودم به همراه آوردهامش و امیدوارم که این سال به دردی بخوره.
سلام با یک موجود حجو به اسم محسن …. صحبت می کردم یادت کردیم.دلم برات تنگ شد. از اینکه نوشتی اضافه وزن آوردی نارحت نباش این قانون زندگیه(زوال). از اینکه نوشتی با مقدار زیادی بیماری دست به گریبانی دلم سوخت. عجب!
حسین: اتفاقن اون بیماریها هم شاید قانون همون زندگی باشه! پا به سن گذاشتهایم.
سلام مجدد. برای من تصور پیری تو دور از ذهنه. تصور من از تو تصوری که هامون رو توی صندوق عقب سوبارو می بینم. دلم پر می کشه بغلش کنم!
حسین: در تلاشیم طرفهای مهرماه یک سر بیاییم. تا ببینیم چی بشه!