خیلی ناراحت شدم وقتی دخترم به من گفت که اون هم باردار شده و بچهاش رو برای فرزندخواندگی گذاشته. به خاطر خودش ناراحت بودم، به خاطر بچهاش ناراحت بودم و به خاطر این ناراحت بودم که اون الگو خودش رو تکرار کرده بود. وقتی دخترم رو برای فرزندخواندگی گذاشتم، خیلی چیزها کشیدم. نمیخواستم هیچکس، به خصوص دخترم یا نوهام چنین چیزهایی بکشن.
پدر/مادر زیستی
الگوها در خانوادهها میتوانند خودشان را تکرار کنند. نامعمول نیست که فرزندخواندهها باردار شوند، آن هم در همان سنی که مادر زیستیشان سر آنها باردار شده بود. مهم است که در مورد محتمل بودن چنین اتفاقی هشیار باشیم که در نتیجه فرزندخواندهها در مورد اعمالشان و نتایج بالقوه اعمالشان آگاه باشند.
وقتی با پسرها رابطه برقرار میکردم، بهشون میگفتم به دو دلیل هیچ اتفاق جن.سیای رخ نخواهد داد: یک این که به هیچ عنوان حاضر نبودم اجازه بدم بچهای خارج از ازدواج داشته باشم، و دو این که وحشت داشتم از این که بدون این که خبر داشته باشم، با یک خویشاوند رابطهی جن.سی داشته باشم. وقتی با شوهرم قبل از ازدواج دوست بودیم، ازش خیلی سوال پرسیدم، از جمله این که کجا زندگی کرده بوده، آیا به فرزندی گرفته شده بوده یا نه و غیره، که مطمئن بشم امکان نداره که خویشاوند بوده باشیم.
فرزندخوانده
بعضی فرزندخواندهها وقتی تصور میکنند که مادران زیستیشان چه سختیهایی کشیدهاند و میدانند که خودشان به عنوان فرزندخوانده چه تجربههایی داشتهاند، تلاش جامعی به خرج میدهند که باردار نشوند. در ضمن ممکن است فرزندخواندهها از این نگرانی داشته باشند که مبادا با یک خویشاوند ارتباط داشته باشند یا ازدواج کنند.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.
One thought on “فرزندخواندگی: تکرار الگوهای همیشگی”