متولد شده بودم و رها شده بودم. همگی در یک روز.
فرزندخوانده
جای تعجب نیست که من منزوی شدم. حتا همین الان، به اندازهی کافی به کسی اعتماد ندارم که بتونم بهش نزدیک بشم. غمانگیزه.
فرزندخوانده
به طور معمول فرزندخواندهها درست بعد از تولد یا پس از مدت کوتاهی بعد از آن از مادر زیستیشان جدا میشوند. این زمان مرحلهای از رشد است که بچهها یاد میگیرند اعتماد کنند. وقتی نوزاد از تنها مادری که به مدت نه ماه میشناخته جدا میشود، بنا نهادن پایههای اعتماد برایش دشوارتر است. برای بعضی فرزندخواندهها، دشواری در داشتن رابطه در سالهای بعدی زندگی ادامه مییابد. ترس از طرد شدن و نبود اعتماد، بر این که چه گونه با دیگران ارتباط برقرار کنند تاثیر میگذارد.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.
One thought on “فرزندخواندگی: اعتماد”