درست بعد از این که بچهام رو به دنیا آوردم، رفتم خونه. خیلی غریب بود. همه جوری رفتار میکردن که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده؛ البته برای اونها واقعا هم نیفتاده بود. اما برای من، زندگیام زیر و رو شده بود. به عنوان یک آدم دیگه به دنیایی برگشتم که برای هیچکس تغییر نکرده بود، به جز من.
مادر زیستی
در گذشته به جز امور قانونی، یا مراسمی برای فرزندخواندگی نبود و یا اگر بود خیلی کم بود. پدرمادر زیستی و پدرمادر هرکدام به راه خود میرفتند، بدون این که وجود یکدیگر را تایید کنند. مراسم، با گرامیداشت اتفاقهایی که برای افراد و بین آنها افتاده، تغییرات و گذارها را مشخص میکنند. مراسم رسمی همچون ازدواج، مرگ و دانشآموختگی، از کسانی تشکیل شدهاند که جمع میشوند تا پشتیبانی خود را نشان دهند و احساساتشان را بیان کنند. ما سالگردهای تولد و عیدهای مذهبی را با هدیه و قدردانی از یکدیگر جشن میگیریم. فرزندخواندگی معمولا رخدادی بوده که در سکوت و به شکل خصوصی برگزار میشده که از ابتدا قرار هم بوده مورد توجه قرار نگیرد.
شنیده بودیم که مردم مراسم میگیرن و فکر کردیم راه خوبیه که با این مراسم ورود بچهمون به خانوادهمون رو خوشآمد بگیم و همچنین به عواطف و احساسات پدر و مادر زیستی هم احترام گذاشته باشیم. میخواستیم سرشار از عشق و همینطور قدردانی باشه. همه جمع شدیم و اونچه که در مورد احساساتمون نوشته بودیم رو خوندیم. در مراسم اشکهای زیادی ریخته شد و همچنین شادی زیادی هم به همراه داشت. مراسم واقعا زیبایی بود. فیلم مراسم رو ضبط کردهایم و میتونیم بعدها به پسرمون نشون بدیم که بدونه چه قدراز همون اول دوستش داشتهایم.
پدر/مادر
اکنون بعضی پدرمادرها و پدرمادرهای زیستی مراسمی برگزار میکنند تا آنچه را بین آنها و فرزندشان میگذرد گرامی بدارند. این مراسم، فرزندخواندگی را ارج مینهند و احساساتی را گرامی میدارند که هریک از افراد درگیر در این تجربهی عاطفی دارند.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.
One thought on “فرزندخواندگی: جای خالی مراسم و تشریفات”