وقتی خانهی مادران ازدواج نکرده بودم، به هر راهی فکر کردم که میتونستهام بچهام رو نگه دارم. فکر میکردم دوستپسرم مییاد و من و بچهمون رو نجات میده. رویاپردازی میکردم که پدر و مادرم میاومدهان که من رو ببینن و به من میگفتهان که اشتباه خیلی بزرگی مرتکب شدهان و دیگه میتونستم باهاشون توی خونه زندگی کنم و بچه رو هم با خودم ببرم. از خدا میخواستم کمکم کنه. نذر میکردم که اگر خدا به من کمک کنه که بچهام رو نگه دارم، دیگه هیچ وقت روابط جن.سی نخواهم داشت.
مادر زیستی
سومین مرحلهی غم چانهزنی (bargaining) است. چانهزنی همراه با تلاش برای پیدا کردن راههای جایگزینی است که بتوان وضعیت را به حالت اول برگرداند. وقتی شخص در مرحلهی چانهزنی است، معنایش این است که از مرحلهی انکار بیرون آمده است. شخص دربارهی فقدان آگاه است و چانهزنی تلاشی است برای کنترل وضعیتی که خارج از کنترل به نظر میرسد.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.
One thought on “فرزندخواندگی: چانهزنی”