هنوز هم خیلی از دست مددکار و موسسهی فرزندخواندگی عصبانیام. موسسه هیچ وقت دربارهی گزینههای دیگه با من صحبتی نکرد. بهم گفتن اگر واقعا بچهام رو عاشقانه دوست داشته باشم، برای فرزندخواندگی میگذارمش. هیچکس چیزی دربارهی تامین اجتماعی یا این که چه طور کار پیدا کنم و بچهام رو بزرگ کنم چیزی نگفت.
پدر/مادر زیستی
زمانی رسید که از دست هرکس که باردار بود عصبانی بودم. به نظرم منصفانه نبود که دیگران میتونستن باردار بشن (و بعضیهاشون حتی بدون این که تلاشی بکنن!) در حالی که من و شوهرم سالهای زیادی تلاش کرده بودیم.
مادر
دومین مرحله از سوگواری خشم است. خشم حسی است که یک وضعیت عادلانه نیست و نباید اتفاق میافتاد. در مرحلهی خشم، معمول است که شخص در دیگران به دنبال مقصر میگردد تا خودش. در عین حال خشم میتواند خیلی انگیزه بدهد و الهامبخش شخص برای این باشد که دست به عمل بزند. مرحلهی خشم میتواند به افراد کمک کند شروع کنند به این که بهتر از قبل از خود نگهداری کنند یا تصمیم بگیرند تغییراتی در زندگی ایجاد کنند. بسیاری نتیجههای ارزشمند از انرژیای زاده شدهاند که خشم میتواند بسازد.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.
One thought on “فرزندخواندگی: خشم”