فرزندخواندگى از سر تا ته نقل و نبات نيست. از بالا تا پایین زهر هلاهل هم نيست. فرزندخواندگی هم مثل زندگیه؛ حتا خود زندگیه: بالا داره، پایین هم داره. نه به اون شیرینیه که در سریالهای تلویزیونی نشون میدن، نه به اون تلخی که از مردم کوچه و بازار میشنویم. به نظرم وقتی از فرزندخواندگی صحبت میکنیم، جای یک چیز خالیه: یک دید واقعبینانه و منصفانه همراه با درک بیشتر از وضعیت سه گروه درگیر در این پروسه، یعنی پدر و مادری که بچه رو به دنیا آوردند، پدر و مادری که بچه رو به فرزندی گرفتند و خود فرزندخوانده.
یک مدت گذشته رو به مطالعهی کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل گذروندم. کتاب از بخشهای کوچکی تشکیل شده به همراه نقلقولهایی از هر سه گروه مثلث فرزندخواندگی. کتاب به من دید جدیدی داد و من رو تحت تاثیر قرار داد، هرچند که بعضی جاها با نگرش کلی کتاب موافق نبودم. برای من مهم بود که یادبگیرم که فرزندخواندگی جنبههای دیگهای هم داره و اونچه که تا به حال میدیدهام، تنها یک دیدگاه بوده.
برای این مجموعه پستها با نویسندهی کتاب، دکتر راسل، تماس گرفتم و برای بازنشرشون اجازه گرفتم. ایشون هم از من خواست که طرح پیشنهادیام رو بنویسم. بعد از دیدن یک پست نمونه و دریافت طرح پیشنهادی، لطف کرد و اجازهی کامل داد که مطالب کتاب رو در کروسان با قهوه بازنشر کنم. در پستهای آینده این مطالب رو به تدریج منتشر میکنم. اگر نظری دارین، لطف کنین و در میون بگذارین.
در پایان این رو هم اضافه کنم که برای ترجمه، معادلهایی در نظر گرفتهام. برای parent معادلی که به دل بنشینه پیدا نکردم. وقتی که اشاره به یکی از والدین باشه، از «پدر/مادر» استفاده کردم و در غیر این صورت «پدرمادر». برای پدر و مادر بیولوژیک که در انگلیسی biological parents گفته میشه، از «پدر و مادر زیستی» استفاده کردم. برای adoptee یا adopted child از «فرزندخوانده» استفاده کردم و برای adoptive parents از عبارت «پدر و مادر» استفاده کردم. برای مورد آخر به معادلهای دیگه هم فکر کردم؛ اگر میخواستم از «پدرخوانده و مادرخوانده» استفاده کنم، معنیهای دیگهای داشتن. اگر میخواستم از «پدر و مادر فرزندخوانده» استفاده کنم، چیزی شبیه به «پدر پسر شجاع» میشد. برای همین به عبارت سادهی «پدر و مادر» بسنده کردم؛ برای adoptive parents معادلهای خوبیاند: پدر و مادر، نه بیشتر و نه کمتر!
این پستها به تدریج در سایت فرزندخواندگی در ایران هم منتشر میشوند. برای مراجعهی آینده، فهرست مطالب رو در زیر آوردهام و به مرور که پستهای جدید مینویسم، فهرست زیر رو به روز رسانی میکنم:
فصل یک: مثلث فرزندخواندگی
فصل دو: تاریخچهی فرزندخواندگی
- تغییرات در زمان
- راهحلی برای همهی مشکلات
- وقتی مشکلها سر برآوردند
- شکلگیری گروههای پشتیبانی
- پروندههای مهر و موم شده
- فرزندخواندگی علنی در برابر غیر علنی
فصل سه: واقعیتهای ابتدایی فرزندخواندگی
- تاثیر مادامالعمر
- ساختن خانوادهها، جداکردن خانوادهها
- انتخابی از روی ناچاری برای همه
- بچهها آگاهند
- ذات (NATURE) در برابر اکتساب (NURTURE)
- فقدان برای هر سه راس مثلث فرزندخواندگی
فصل چهار: فقدان و سوگواری در فرزندخواندگی
فصل پنج: واقعیتهای فرزندخواندگی
- ساختار فرزندخواندگی
- یک اتفاق مثبت
- جای خالی مراسم و تشریفات
- دینامیکهای سه عضو مثلث
- سردرگمی
- احساسات متناقض
- پرسش
- چیزهایی که همیشه یادآور فرزندخواندگیاند
- راز سرپوشیدهی فرزندخواندگی
- تمرکز روی روابط جن.سی
- نیاز به مقصر دانستن
- جابهجایی ترتیب تولد
- دوگانگیها
- عاشق بودن – رها کردن
- برگزیده شده – طرد شده
- حقیقت – دروغ
- واقعیت – فانتزی
فصل شش: فرزندخواندهها
- پیوستن به دیگران
- اعتماد
- جدایی مادر و کودک
- تطبیق با محیط جدید
- خبر داشتن
- کودکان میتوانند بیرحم باشند
- پی بردن به موضوع در مراحل بعدتر زندگی
- احساس ناخواسته بودن
- رها شدن و طرد شدن
- فضا
- ارتباطات
- تنها بودن
- خویشتن حقیقی – خویشتن ساختگی
- مشکلات هویت
- تکرار الگوهای همیشگی
- ارتباط با پدر و مادر
- ارتباط با خواهران و برادرانی که فرزندخوانده نیستند
- ترسها
- خیرگی/بیحسی
- اختلال استرسی پس از ضایعه روانی (POST TRAUMATIC STRESS DISORDER)
- شروعهای دشوار
- فرزندخوانده به مثابهی بازمانده
- انکار
- اتفاقهایی که همه چیز را به هم میریزند
فصل هفت: پدرمادران زیستی
- مادران زیستی
- پدران زیستی
- رابطهی بین مادر زیستی و پدر زیستی
- بخشش
- سرافکندگی
- گناه
- تسکین
- خشم
- غمگینی
- افسردگی
- روابط
- تمایلات جن.سی
- جای زخمها
- درهم و برهمی نقشها – گذشته و حال
- بارداری = بحران
- فقدان
- بارداری به خاطر تجاوز
- برخورد با مادران زیستی
- رها کردن
- خداحافظی
- تجربهی پس از رهاسازی
- اختلال استرسی پس از ضایعه روانی (POST TRAUMATIC STRESS DISORDER)
- پشتیبانی، گذشته و حال
- کودکان آینده
- اتفاقهایی که همه چیز را به هم میریزند
فصل هشت: پدران و مادران
عالی! می خونم همه رو. معادلهات هم خوبن. موفق باشی.
من هم این کتاب را گرفتم و خواندم. به نظرم کتاب خوبی است. اگر اجازه بدهی و مهمتر آن که نویسندهاش هم چنین اجازهای را بدهد، میخواستم ترجمهات در سایت فرزندخواندگی در ایران بازنشرش بکنم.
مسعود: من خوشحال میشم که بازنشر بشه، اما قبلش باز هم با نویسنده صحبت میکنم و اگر اجازهاش رو داد، خبر میدم.
برای ارجاع خودبهخود مینویسم: http://www.iranadoption.com
دربارهی بازنشر این کتاب با نویسندهاش گپ زدی؟ نتیجهاش را به من اطلاع بدهی، ممنون میشوم.
مسعود: همین الان ایمیل زدم (متاسفانه نشد زودتر به این موضوع برسم). امیدوارم که زودتر جوابی بشنوم (بار پیش مجبور شدم چند بار، تلفنی و ایمیلی، تماس بگیرم تا بالاخره بتونم با نویسنده صحبت کنم). به محض این که خبری شنیدم، شما رو در جریان میگذارم.
لطف کردی. از وقتی که میگذاری متشکرم.