احتمال این که مردم به افراد با نژاد متفاوت با خودشون بیشتر گرایش داشته باشن بیشتره یا به افراد با نژاد یکسان با خودشون؟ اگر یکسان با خودشون، چرا چنین تمایلی در تکامل (فرگشت) شکل نگرفته؟ اگر متفاوت، پس چرا زوجهای با نژادهای متفاوت بیشتر از این دیده نمیشن؟
۱. فکر کنم بیشتر مربوط به فرهنگ و انتخاب جنسی میشه. اگه یک فردی تو محیطی بزرگ بشه که مثلا از سفیدپوستها چهرهی بدی ساخته و اون رو ناهنجاری تلقی کنه، گرایش خیلی کمی به جنس سفید پیدا میکنه. نکته اینجاست که اگه به جنس سفید گرایش پیدا کنه، احتمال ترد شدن از گروه خودش هم بیشتر میشه.
یا اصلا نه، احتمال داره از نوع سفید خوشش نیاد!(انتخاب جنسی) /
۲. زوجها با نژاد مختلف کم دیده میشن چون از نظر محیطی جدا هستن. مثلا تو ایران چند درصد سیاهپوست وجود داره و احتمال ازدواج اونها با سفیدپوست؟ خیلی خیلی کم چون از نظر جغرافیایی پخش نشدن پس نمیشه انتظار اختلاط بینشون رو داشت.
جاهای دیگه رو سراغ ندارم. دقیق هم نمیدونم اما مثلا آمریکا نژاد قهوهای زیاد داره، چون پیوند سفید و سیاه خیلی به هم نزدیک.
۳. بعید میدونم فرگشت در سطح نژاد دست به انتخاب بزنه. چون معمولا تو سطح گونه کار میکنه. به احتمال زیاد، انتخاب نژادی رو به خود گونهها از طریق پراکندگی جغرافیایی(مهاجرت)+انتخاب جنسی و معیارهای فرهنگی واگذار کرده. در واقع نژاد، یک محصول جنبی حساب میشه که توسط بعضی گونهها جدی تلقی میشه.
صاد: جالب بود!
به نظرم اینجا دو تا مساله هست.
اگر از گرایش صبحت میکنیم که اشاره به علاقه و کشش هست، در اون صورت مساله برمیگرده به دوران غارنشینی و گروهگرایی که اینجا منظور گروههای بسیار کوچک در اندازههای خاندان، ایل/قبیله، و تبار هست. در این صورت نبود اعتماد متقابل و تضاد منافع و حتی تفاوت زبانی و (خرده)فرهنگی، ارتباط رو سخت میکرده.
اما اگر از دید فرگشتی نگاه کنیم، نخست این که هر زمان ارتباط بر مبنای اعتماد برقرار شده (برای نمونه در کشورهای مهاجرپذیر)، لزوما نمیشه گفت که گرایش به خودی بیشتر بوده یا به دیگران. دوم این که در دوران سیاه تاریخ و حتی سیاهههای دوران کنونی، همیشه در جنگها، مساله تجاوز جنسی وجود داشته که خودش رویهای (البته خشن و ناخوشایند) از گسترش ژنهاست. همین که مردها رو میکشتند یا به بردگی و بیگاری میبردند، ولی زنها را برای کنیزی یا همسری میگرفتند، نشاندهنده این موضوع هست. میشه تصور کرد که قبیلههایی مانند آمازونها که زنها در آن دست بالا را داشتهاند، احتمالا رویهای عکس این را داشتهاند.
برای نمونه نزدیک به ۴۰ درصد آفریقاییتبارهای آمریکایی، دستکم یک ژن سفیدپوست دارند که معمولا از ناحیه پدری هست. یا این که پژوهشهای ژنتیکی نشان دادهاند که از هر ۲۰۰ نفر در دنیای حاضر، نزدیک به ۱ نفر ژن مغولی دارد (یه به عبارتی ژن چنگیز خان مغول).
مردی از سرزمین دانش: جالب بود! (واقعن بود!)
یک نکته جالب دیگه این هست که حتی میان هوموساپینها (انسان امروزی) و نئاندرتالها هم رابطه برقرار شده، به صورتی که در بسیاری از افراد (به ویژه اروپاییتبار) ممکن است تا سه درصد ژنها ریشه نئاندرتالی داشته باشند. هرچند که نظریههای امروزی، عامل اصلی انقراض نئاندرتالها رو، مهاجرت انسان امروزی از آفریقا به محیط زندگی آنها (که پیش از انسان امروزی آفریقا را ترک کرده بودند) میداند.