وقتی رژیم میگیریم، ممکنه لاغر بشیم. شاید در اون صورت اعتبار رو به رژیم بدیم که باعث لاغری شد. به قول داکن واتز در کتاب «همه چیز واضح است (Everything is Obvious, once you know the answer)»، شاید کسی که به این نتیجه رسیده که اضافهوزن داره، دست به دامن خیلی عوامل شده که تنها یکیشون رژیم بوده. شاید اون شخص تحرکش رو هم افزایش داده و ترکیب غذاییاش رو هم عوض کرده و به خوابش هم بیشتر توجه کرده؛ اما چون تمرکزش روی رژیم بوده، تنها به اون عامل توجه کرده و به این نتیجه رسیده که رژیم غذایی باعث لاغریاش شده (به عبارتی، رابطهی علیت یا causation در نظر گرفته).
دکتر به من گفت در مرز چاقی هستم. من قبول ندارم. به این نتیجه رسیدهام که در معیاری مثل شاخص توده بدنی (BMI)، باید عامل چگالی بدن هم در نظر گرفته بشه. دلیلی نداره که همهی افراد چگالی بدنشون برابر باشه (البته شاید هم در فاز انکار هستم و هنوز خودم رو در مرز چاقی نمیدونم). به هر حال، از هفتهی پیش استفاده از آسانسور و پلهبرقی رو تا جایی که ممکن باشه متوقف کردهام. حالا کمی آگاهانهتر به خودم توجه میکنم که ببینم اگر واقعن روزی وزنم کم شد، چه چیزهایی از زندگیام تغییر کرده بودن.
خیلی پست خوبی بود چاقال! :)
سلام.
نتیجه شما درست است.BMI به تنهایی شاخص کاملی برای تعیین چاقی یا لاغری نیست. روشهایی هستند که به تعبیر شما چگالی بدن هر فرد را نیز تعیین میکنند .
برای مثال شاخص اسکلتی هر فرد که از تقسیم قد به دور مچ دست (قسمت استخوانی) هر دو بر حسب سانتیمتر به دست می آید افراد را به سه دسته ریز جثه /متوسط الجثه/و بزرگ جثه تقسیم میکند.
در تعریف چاقی بر اساس BMI مرز چاقی برای افراد ریز جثه تا 10 درصد پایین تر (یعنی 23.5) و در افراد درشت جثه تا 10 درصد بالاتر (یعنی 26.5) قابل تغییر است.
جدول تعیین جثه را برای مردان و زنان در این لینک می توانید مشاهده کنید:
http://www.boali.com/diet2.htm
بدون در نظر گرفتن چگالی، BMI خیلی معنی نداره، اون هم در جایی که چربی کمتر به معنی چگالی بیشتر هست. ولی طبق همین سنجه هم مرز چاقی (obesity) با اضافه وزن (over-weight) فرق داره. امیدوارم دکتر منظورش دومی بوده باشه و گرنه برای روشن شدن جزییات بیشتری از واقعه باید یک عکسی از خودت بگذاری!
م.ن.ر: دقیقن، برای من هم سواله که چگالی چه قدر تاثیر داره. این طوری بگم: چگالی انسان ها در چه بازه ای متفاوته و آیا اصولن تفاوت زیادی در چگالی انسان ها ممکنه دیده بشه یا این که همه کمابیش در یک حدود هستیم. شاید میزان چربی به هر حال مقیاس خوبی باشه؛ در این صورت هر چه قدر که بی ام آی بالاتر می ره، چاق بودن شخص بیش تر بالا می ره (یعنی غیر خطی، اگر درست متوجه شده باشم). برای من بیست و پنج ممیز مقداری بود که دکتر پیشنهاد کرد هفت هشت پوند کم کنم. اگر لازم شد، دست به عکس می شم!
پس در آستانه اضافه-وزن-داشتن هستی نه چاقی! چاقی از ۳۰ به بالا میشه که بعید میدونم کسی مثل من یا تو اصولا بتونه به اون مرز برسه! چگالی – الهام: که با چاقالی ممکنه نسبتی داشته باشه! – در آدمهای مختلف فرق داره. دلیلش هم این هست که چگالی استخوان، ماهیچه و چربی فرق داره (البته میتونی باد کله رو هم حساب کنی!).
تا اونجا که یادم میآد، در میانگین، چگالی مردها نزدیک ۱۰ درصد از زنها بیشتر هست. تازه من مطمین هستم که سن هم توی هر مقایسهای تاثیر داره. نسبت سر به بدن یک نوزاد با آدم بزرگسال تفاوت قابل توجهی داره.
البته یک روشهای پیشرفتهای هم برای اندازهگیری ترکیبهای سازنده بدن هست (مانند Dual Energy X-Ray Absorptiometry و Air Displacement Plethysmography) که برای پیدا کردن اندازه چربی یا پوکی استخوان به کار میره.
سلام.
در مورد چگالی حق با شماست. BMI به تنهایی معیار دقیقی برای تعیین مرز چاقی و لاغری نیست.اندکس های کمک کننده دیگری نیز وجود دارند که یکی از آنها اندکس توده استخوانی است و بصورت حاصل تقسیم قد به دور مچ دست تعریف شده است (هر دو به cm).بر اساس این اندکس افراد به سه دسته درشت – متوسط – و ریز جثه تقسیم میشوند.برای افراد درشت جثه تا 10 درصد بیشتر از حداکثر وزن چاقی محسوب نمیگردد.ولی برای افراد ریز جثه مرز چاقی در 10 کمتر از حداکثر وزن تعریف میشود.
در این لینک روش محاسبه نوع جثه با جدول راهنما و چند اندکس دیگر آورده شده:
http://www.boali.com/diet2.htm
رضا: متوجه شدم که کامنتهایی که گذاشته بودی به فولدر اسپم رفته بودن؛ شرمنده هستم و خجالت به اسپمگیر وردپرس!
خدا رو شکر . فکر کردم ban شدم!-D:
البته کامنت دوم بیشتر برای اصلاح کامنت اولم بود . نمیدونم چطوری 10% از 25 رو 1.5 حساب کردم!