اگر بچهی شما هنوز آثار ضرب و جرح را بر بدن دارد که بدون شک باید در این مورد با او صحبت کنید. اگر اثری بر بدن ندارد یا در دوران نوزادی مورد آزار جسمی (Physical Abuse or Neglect) بوده، باز هم باید در این مورد با او صحبت کنید. بچهها حافظهی قویای از آزاردیدن در دوران قبل از شروع به حرف زدن دارند. همین خاطرات، بعدتر باعث بروز بعضی مشکلات میشوند؛ مثلن بچه از تنهایی یا از محیطهای بسته میترسد و علت آن را هم نمیداند. خاطرات بچهها از ترس و خشم ممکن است بدون محور و مبهم باشد و در واقع این جا کار بزرگ از طرف شما پدر و مادر است: آن خاطرات را به یک بستر مشخص وصل کنید و به بچهتان کمک کنید درک بهتری از زندگیاش پیدا کند.
بچهها، حتا بچههایی که بزرگتر هستند و آزار را به یاد میآورند، ممکن است ترس از این داشته باشند که نکند آنها کاری کردهاند که باعث خشم پدر و مادر بیولوژیک شده که او را مورد آزار قرار دادهاند. به بچه بگویید که چنین چیزی همیشه تقصیر بزرگترهاست و هیچ وقت به خاطر این نیست که مشکلی در بچه وجود داشته.
شروعکنندهی گفتگو: «مادر بیولوژیکت هیچ وقت یاد نگرفت که چه طور مادر خوبی باشه. گاهی که عصبانی میشد، نمیدونست که عصبانیتش رو چه طوری خالی کنه و تو رو میزد. تقصیر از تو نبود، بلکه مادر بیولوژیکت نمیدونست که چه طوری باید عصبانیتش رو کنترل کنه. تو بچهی خیلی کوچیکی بودی و صدمه دیدی. این خیلی ناراحت کننده و وحشتناکه، اما مادرت (یا قاضی) تصمیم خیلی خوبی گرفت که تو رو برای همیشه جزو یک خانواده کرد که امن و راحت باشی».