توضیح فقر به نظر کار سادهای میرسد، اما در عمل به این سادگیها هم نیست. در واقع معمولن فقر تنها دلیل برای فرزندخواندگی نیست و نباید روی فقر به تنهایی بیش از اندازه تاکید کرد. ممکن است «فقر» برای بچهها ترسناک باشد، به خصوص با توجه به تصویری که از فیلمها و کارتونها دریافت میکنند.
برای گفتگو از فقر، به بچه نگویید پدر و مادر بیولوژیکش در وسط گل و لای و گرسنگی دست و پا میزنند. میتوانید برای بچه از این صحبت کنید که خیلی از چیزها که در اختیار داریم، مثل آموزش و بهداشت، در کشورها یا شهرهای دیگر به این راحتی در دسترس نیستند. بگویید که شاید یک مادر مجرد برای بزرگ کردن بچه امکانات محدودی داشته باشد؛ مثلن حتا نتواند شناسنامه بگیرد یا بچه را به مدرسه بفرستد. برای همین هم مادر بیولوژیک تصمیم میگیرد فرصت فرزندخواندگی را برای بچه فراهم کند تا بچه بتواند از امکانات لازم برخوردار شود.
در این شرایط شاید عکسالعمل بچه احساس گناه باشد: بخواهد به هر موسسهی خیریهای که میبیند کمک کند و یا از داشتن اسباببازیها و امکاناتش عذاب وجدان داشته باشد. شاید کار خوب این باشد که شما به بچه کمک کنید تا تمرکزش را روی کمک به یک موسسهی خیریه بگذارد، مثلن موسسهای که نفعش به کشور یا شهر محل تولد بچه هم میرسد. به این ترتیب بچه برخورد فعالانهتری با موضوع میکند.
شروعکنندهی گفتگو: «مادر بیولوژیک تو تمام تلاشش رو کرد که از تو نگهداری کنه و برای تو امکاناتی که بچهها لازم دارن رو فراهم کنه، مثلن این که وقتی مریض میشی تو رو به دکتر ببره یا تو رو در کلاسهای آموزشی ثبت نام کنه. اما امکانش رو نداشت و نتونست همهی این ها رو فراهم کنه. بنابراین تصمیم خوبی گرفت که امکان فرزندخواندگی رو برای تو فراهم کرد که در خانوادهای زندگی بکنی که این امکانات رو برای تو فراهم میکنن».
پاسخ احتمالی بچه: «پس چرا شما بهش پول ندادین؟»
پاسخ احتمالی شما: «اتفاقن چه ایدهی خوبی و چه فکر خوبی به نظرت رسید. اما متاسفانه قضیه به این سادگی نیست. ما مادر بیولوژیکت رو نمیشناختیم و اون خودش تصمیم گرفت که برنامهی فرزندخواندگی رو جور کنه، چون به نظرش رسید که این جوری زندگی بهتری برای تو فراهم میشه. ما قصد داشتیم یک بچه به فرزندی بگیریم و به ما در مورد تو گفتن و تو بچهی ما شدی. اما به هر حال ما به مردم [شهر یا کشور محل تولد بچه] کمک میکنیم و امیدواریم که بتونیم شرایط خانوادههای زیادی رو به این ترتیب بهتر کنیم».
این آخرین پست از مجموعهی گفتگو دربارهی مسایل ناخوشایند با فرزندخواندهها بود.
سلام
ممنون از مطالب خوبی که می نویسید و باعث می شید ما بخونیم، فکر کنیم و شاید یاد بگیریم.
اونوقت در پاسخ به بعضی توقعات بچه چه باید کرد…بدیهی است که همه توقعات بچه نه تنها قابل برآورده کردن نیست (از لحاظ بودجه خانواده) بلکه گاهی به صلاحدید پدر و مادر نباید هم برآورده بشه…اون موقع چه باید کرد …اگر بچه برگرده و بگه :”شما هم که نمی تونین برای من فلان چیز رو بخرید…پس برای چی من رو به فرزندی گرفتین؟ “
تلان: خیلی ممنون از لطفتون.
مهسا: همون جوابی که در حالت طبیعی باید به بچه داد. مثلن این که «ما امکان مالی برای انجام دادن این کار رو نداریم». اگر هم این مساله رو با فقر و علت پشت فرزندخواندگی مقایسه کرد، خیلی راحت میگیم که اونچه از امکانات بچهها صحبت کردیم، چیزهای ضروری مثل خوراک و خواب و بهداشت و سلامتی بود و لازمه که هر بچههای داشته باشه، در حالی که این چیز (یا این سرویس) جزو چیزهای ضروری برای زندگی نیست و شاید خیلی از خانوادهها هم نتونن چنین چیزی برای بچهها فراهم کنن. در مورد صلاحدید هم میتونیم بگیم که ما چنین چیزی رو به صلاح نمیدونیم و احتمالن اگر با پدر و مادر بیولوژیکت هم زندگی میکردی، اونها هم به صلاح نمیدونستن.