همیشه در فهمیدن کاربرد توییتر مشکل داشتم تا این که چند وقت پیش تصمیم گرفتم ازش استفاده کنم: سوال بپرسم. سوال پرسیدن، بدون محدودیت و بدون جملهی فاجعهی «میتونی گوگل کنی»، مهمه. گاهی لازمه فکر رو رها کنیم و آزادانه سوال بپرسیم. تا به اینجا که جوابهایی خوبی هم از دوستان گرفتهام. در ویجت پایین (اگر که درست کار کنه)، آخرین سوالهام رو نشون دادهام.
بسیار هم خوب!
فقط وقتی صفحه تویترت رو نگاه میکنم چشمم آلبالو-گیلاس میچینه (به دلیل پسزمینه)!
م.ن.ر: اون ملکول کافئینه. بهش نگاه بکن، برات خوبه.
for questions… “you could use Quora” :)
زهره: قبل تر این پیشنهاد رو شنیده بودم که با فحش و فضاحت ختم به خیر شد. این بار کظم غیظ کردم!
روزبه: این مولکول رو باید خورد، زل زدن بهاش فایده نداره!
اون سوالت در مورد چرایی چپ و راست بودن پلت فرما، گمونم این با توجه به جهت حرکت قطار ها تعیین میشه. جهت حرکت قطار ها هم با توجه به تجربه من عین جهت حرکت ماشین ها در اون کشور تعیین میشه. یعنی مثلا اینجایی که ما هستیم راننده راست میشینه و ماشین ها سمت چپ خیابونن و سرنشین کناری راننده از سمت چپ سوار و پیاده میشه. تو قطار هم عینا همین در نظر گرفته شده. البته در ایستگا ههای خیلی بزرگ امکان اینکه با توجه به برنامه سایر قطار ها برای هدایت جمعیت مسافر ها از هر سمتی پیاده بشن وجود داره. این البته برای ایستگاه هایی اجرا میشه که تعداد پلتفرم ها فرد باشه. مثلا سه تا. به طور پیش فرض و در حالت ایستگاه هایی با پلت فرم های دو تایی (چپ و راست) این کار رو من ندیدم بکنن و منطقی هم نیست.
امیر: برای ما هر سه حالت وجود داره و همین برای من سوال ایجاد کرد:
– سکو در سمت راست راننده
– سکو در سمت چپ راننده
– سکو در سمت چپ و راست راننده (که این مورد رو در ایستگاه شلوغ دیدهام)
به نظرم نمیرسه که گذاشتن سکو در وسط یا کنار تفاوتی در فضای ذخیره شده بکنه (شاید اگر سکو وسط باشه، مقدار کمی صرفهجویی در فضا انجام بشه، اما نه خیلی). اون سوال هنوز هم برام سواله!
روزبه:
من هم آخرش کاربرد این توییتر رو نفهمیدم! به هر حال به یک سری از پرسشهات پاسخ دادم. یعنی نظر خودم رو گفتم. ولی این بالا چیزی نشون نمیده!
م.ن.ر: کجا پاسخ دادی؟ نه توی توییتر دیدم و نه توی کامنت های وبلاگ (اسپم ها رو هم چک کردم و چیزی نبود).
روزبه:
توی همون توییتر پاسخ دادم. به گمانم اگر توی صفحه توییتر خودت هم بخش connect رو ببینی، اونجا باشه.
م.ن.ر: من همین الان دیدم. فکر کنم علت این که خبری نمی گرفتم این بود که من در توییتر تک نگار رو دنبال نمی کردم. الان دنبال کردم.
روزبه:
من فکر میکردم گفتگوها رو خودکار به هر دو طرف نشون میده. به هر حال اشتغالزایی شد! پرسش از شما، پاسخ از ما! البته من هم فرصت داشتم یک سری پرسش رو میگذارم. تو هم فرصت کردی پاسخ بده.
م.ن.ر: من اولین بار بود که چنین چیزی میدیدم. مطمئن بودم که اگر کسی من رو خطاب بکنه، من خبردار میشم، حتا اگر اون طرف رو فالو نکنم. الان فهمیدم که گویا این طور نیست (البته شاید).