در یک مهدکودک (که نمیدونم کجا بوده و چه زمانی هم بوده)، با یک معضل مواجه بودهان: بعضی پدر و مادرها دیر به دنبال بچه ها می اومدهان. اگر شما صاحب این مهدکودک بودین، چه کار میکردین؟ (قبل از خوندن ادامهی متن کمی فکر کنین)
موضوع گفتگوی ناهار با همکارهامون این بود و از اینجا شروع شد: خوبه که برای شهروندانی که به خاطر اتفاقهای «واقعی» به پلیس خبر میدن، تشویقهایی در نظر گرفته بشه. اما از قرار معلوم در نظر گرفتن تشویق و تنبیه به این سادگیها هم نیست.
اون مهدکودک تصمیم گرفت برای حل معضل، پدر و مادرهایی که دیر میاومدن رو جریمهی کوچیکی بکنه. با تعجب دیدن که گذاشتن جریمه کار رو بدتر کرد: تعداد بیشتری از پدر و مادرها دیر به دنبال بچهها میاومدن و جریمه رو هم پرداخت میکردن (با یک هزینهی اضافهی ناچیز میتونستن بچهها رو مدت بیشتری در مهدکودک بگذارن). معضل اولیه بدتر شد و در نتیجه مهدکودک برای برگشتن به وضعیت قبلی جریمه رو برداشت؛ اما فرقی ایجاد نشد: پدر و مادرها تازه امکان دیر برداشتن بچهها رو کشف کرده بودن و همچنان دیر به دنبال بچهها میاومدن، تازه این بار بدون جریمه. یعنی مهدکودک مونده بود با تعداد بیشتر پدر و مادرهایی که دیر به دنبال بچهها میاومدن و در ضمن جریمهای هم پرداخت نمیکردن!
بعله، طراحی مکانیزم به این سادگیها هم نیست. برای اطلاعات دقیقتر اینجا رو بخونین.
پیشنهادهای من یکی از اینها یا ترکیبی از اینهاست:
۱. ساعتی که باید دنبال بچهها میاومدن رو زودتر اعلام میکردم!
۲. جریمه رو هم نه به صورت خطی بلکه به صورت پله ای میبردم بالا (به نظرم پله ای از نظر روانی حتی اثر بیشتری داره از نُمایی چون ناپیوسته است و یک دقیقه هم یک دقیقه است)!
۳. قانون میگذاشتم که هر کسی به هر اندازه که عصر دیر بیاد دنبال فرزندش، صبح فرداش به همون اندازه (یا بیشتر) بچهاش رو دیرتر میپذیریم! یعنی طرف اگر امروز عصر ۲۰ دقیقه دیر بیاد، فردا صبح (اگر روال عادی این هست که بچه رو ساعت ۸ به ما بسپاره)، ما بچه رو تا ۸:۲۰ به بعد نمیپذیریم تا از کار زندگیاش بمونه!
۴. به همه مهدهای اطراف هم فهرست پدر و مادرهای بدقول رو رد میکردم که یه وقت نزنه به سرشون که خوب اینجا نشد، یک جای دیگه.
م.ن.ر: گزینهی یک که احتمالن از قبل اعلام شده بوده. گزینهی دو هم خوبه، منتها با این شرط که نباید مهدکودک رو بیش از اندازه نامطلوب بکنه، چرا که پدر و مادرها ممکنه بذارن و برن یک جای دیگه. گزینهی سه هم در عمل پیادهسازیاش سخته، چرا که به همون دلیلی که بچه رو بعد از ساعت کاری توی خیابون نمیگذاشتی، از نگه داشتن بچهای که صبح زودتر از موقع در خیابون مونده هم خودداری میکردی. گزینهی چهار هم با محدودیتهای حریم و هزار و یک مشکل دیگه، میتونه به کابوس تبدیل بشه!
سلام!
چرا جریمه ؟ چرا نه پاداش؟ هر کی سر وقت بیاد دنبال بچش هزنیه ای که باید پرداخت کنه کمتر میشه. با توجه به اینکه دیر اومدن پدر مادر ها برای مهد ضرر داره اگر این کاهش هزینه جواب بده در واقع مهد سود کرده. از اون طرف هر کسی دیر بیاد باید جریمه بده. این سیستم عامل انگیزه درش هست علاوه بر عامل بازدارنده. اگه همه شروع به سر وقت کردن بیان مهد میتونه پاداش رو کم یا قطع کنه. سیستم بعد از مدتی وارد یک سیکل میشه که حدس میزنم پایدار باشه و سود و هزینش صفره.
امشال: شاید یکی از مشکلها این باشه که برداشتی که آدمها از پاداش دارن، با برداشتی که از جریمه دارن، یکی نباشه. مثلن ممکنه پاداش اثر خیلی کمتری رو افراد بگذاره و راحتتر فراموش کنن و یا بتونن راحتتر ازش چشمپوشی بکنن. در هر حال پاداش هم از هزینههای مهدکودک خواهد بود و باید اون رو در نظر بگیرن؛ مثلن شاید مجبور بشن قیمت رو بالا ببرن که بتونن از پس پاداش بر بیان که همین افزایش قیمت ممکنه باعث کم شدن مطلوبیت اون مهدکودک بشه و در رقابت با بقیه ضرر بکنه.
به نظر من هیچ چیز باارزش تر از خود بچه ها نیست. یعنی اگر موضوع تحریک کننده خود کو دکان باشند والدین تحت هر شرایطی زمان تحویل گرفتن کودکان خود را جدیتر گرفته به موقع حاضر میشوند. مثلا : پس از ساعت تحویل درب مهد بسته شده و کودک در اتاقی واقع در حیاط می ماند تا والدینش حاضر شوند.