متن زیر با برداشت از کتاب Fragile Dominion نوشتهی سایمون لوین نوشته شده.
وقتی یک جنگل، یا به طور کلی یک منطقهی زیستی آتش میگیرد (و یا به طور کلیتر گونههایش را از دست میدهد)، فرصتی برای ورود گونههای جدید ایجاد میشود. بعد از پاک شدن محیط، گونههای مختلف برای اقامت هجوم میآورند. برای مدتی تنوع (diversity) گونهها زیاد میشود؛ اما بعد از مدتی که محدودیتهای منابع به چشم میآیند، رقابت شکل میگیرد. اینجاست که بعد از یک دورهی افزایش تنوع، دوباره تنوع گونهها کاهش مییابد تا این که به تعادل (equilibrium) برسد.
از بین رفتن گستردهی گونههای یک منطقه، مثلن از طریق آتشسوزی، فرصتی ایجاد میکند برای ورود گونههای جدید و شاید افزایش تنوع؛ محیط زیست هم به این تنوع و فرصت دادن به گونههای زیستی برای تطبیق نیاز دارد. از وقتی اثرات مثبت آتشسوزی بر اقلیمها شناخته شده، دستاندرکاران در مبارزه با آتش کمی سادهگیرتر شدهاند.
جالب بود و تامل برانگیز. چند وقتی بود سیستم های پیچیده ات رو نخونده بودم. برم ببینم دیگه چی هست :)
سیکلهای
adaptive cycle
در تئوری panarchy از تئوری resilience.
البته حدس میزنم مثال بالا با نگاه به این تئوری طرح شده باشد.
سروش: :)
شهریار: متاسفانه اطلاع ندارم (مقدار خیلی کمی در مورد کلماتی که نوشته بودین جستجو کردم، اما باز هم متوجه نشدم).
اگر عبارت adaptive cycle و panarchi را جستجو کنید (مخصوصا عکسهایش را) یک شکل شبیه نوار موبیس میبینید که منحنی بیانگر این سیکل است. در تئوری تابآوری (resilience ) که از دهه هفتاد توسط Holing مطرح شد – و اگر چه یک تئوری عمومی است بیشتر در حوزههای اکولوژیک به آن استناد میشود – چهار بردار تابآوری مطرح میشود که وضعیت pan-archi یکی از آنها حساب میشود و منظورشان این است که یک سیستم در چه مرحلهای از سیکل فوق قرارد دارد و سیستمهای بیرونی و درونی آن در چه مراحلی از سیکل هستند و نسبت آنها چیست. مثلا جنگل یک مثال کلاسیک برای توضیح سیکل اداپتیو محسوب میشود.
این هم یک مقاله رویو در این باب:
Walker, Brian, C S Holling, Stephen R Carpenter, and Ann Kinzig. “Resilience , Adaptability and Transformability in Social – Ecological Systems.” Ecology And Society 9, no. 2 (2004): 5.
شهریار: عالی بود. یک مقدار گشتم و اون مقاله رو هم گرفتم. حتمن بیشتر میخونم.