تازگی وبسایتی شروع به کار کرده با عنوان فرزندخواندگی در ایران. با دیدنش تازه متوجه شدم که چه قدر جاش خالی بوده؛ دیدنش روحم رو شاد کرد. از روز یکشنبه که پیداش کردهام، هر چند دقیقه یک بار بهش سر میزنم! در ضمن تعدادی از پستهای کروسان با قهوه در مورد فرزندخواندگی رو هم در یک مطلب با عنوان دختری از چین، بلغارستان، از جادههای دوردست خلاصه کردهاند (که دستشون درد نکنه). موسسان وبسایت رو نمیشناسم؛ اما از همینجا کلاهم رو به احترامشون بر میدارم.
مهم نیست که موضوع چی باشه؛ در هر حال پیدا کردن کسانی که شبیه به آدم فکر میکنن و یا مسیری مشابه با آدم رو طی کردهان، باعث دلگرمی میشه. دیدن این که بعضی سختیها منحصر به ما نبوده و دیگران هم اونها رو تجربه کردهان، خیلی ارزشمندتر از اونیه که تصور میکنیم. در چند روز گذشته به بعضی نوشتههای گذشتهی خودم مراجعه کردم و دیدم که در این زمینه بالا و پایین کم نداشتیم؛ نه ساده بوده و نه راحت، بلکه تنها فراموش کرده بودیم. دیدن این وبسایت یک روح دوباره بهمون تزریق کرد.
سلام آقای دانشور حالتون خوبه؟
من احسان علیخانی هستم و توی دانشگاه بینگهمتون دارم با هیروکی سایاما کارم رو شروع می کنم(علوم سیستم ها میخونم). بعد دکتر من رو تشویق کردن که برای تز مسترم یه پروپوزال بنویسم برای موسسه نیوانگلند و درخواست بدم که حمایتم کنن در زمینه نتوورک ساینس در اپلیکیشن های اجتماعی.
حالا من بعضی از آدم های اونجا رو که میشناسم همگی پی اچ دی هستند و کلی سال سابقه تحقیق دارند در زمینه نتوورک و کامپلکس سیستم. هیروکی میگه حالا شانست رو امتحان کنه و به خود باریام ایمیل بده. من اسم شما هم اونجا دیدم گویا! میتونم ازتون سوال کنم ایا موسسه اصلا دانشجوی مستر می گیره؟ با این پیشفرض که من در واقع قصد دارم مسترم رو تموم کنم.
ممنون
راستی اگه میشه به من ایمیل بزنین. چون من به وبلاگ شما معمولا سر نمیزنم و از توی گودر اینجا رو میخونم.
مرسی
آقای علیخانی: ایمیل زدم.