میزان پیچیدگی یا complexity یک سیستم رو متناسب با میزان توصیفی میدونن که لازمه سیستم رو تشریح کنین. مثلا برای توصیف وضعیت یک الاکلنگ کافیه که زاویه رو بدونیم و بعد با دونستن همون یک زاویه میتونیم بگیم که الاکلنگ در چه وضعیه. ولی برای توصیف یک سیستم پیچیدهتر لازمه توصیف مفصلتری به کار ببریم (مثلا وضعیت بدن یک انسان).
در مورد توصیف رفتار هم میشه همین رو گفت. مثلا رفتارهای بعدی یک گیاه (کمابیش) با توصیف نوع و سن و میزان نور و خاک و آب و هوا مشخص میشه. اما در مورد انسان چه طور؟ به چند عامل احتیاج داریم تا بتونیم رفتار یک انسان رو با دقت مناسب تشریح و پیشبینی کنیم؟ به جز سن و نژاد و قد و وزن و تغذیه و میزان کار روزانه و میزان استراحت و سابقههای بیماریهای روحی و جسمی و اثرات اقوام و دوستان؟ به جرات میشه گفت که حتا وضعیت ستارهها هم در رفتارهای انسانها تاثیر دارن. تصور کنین کسی رو که به طالعبینی و چیزهایی شبیه به این اعتقاد داره و معتقده که اگر فلان ستاره در بهمان موقعیت باشه، پس روز خوبی خواهد داشت و در نتیجه رفتارهاش تحت تاثیر موقعیت ستاره قرار میگیرن و در نتیجه موقعیت ستاره هم باید در توصیف وضعیت انسان گنجونده بشه. یا مثلا باقیماندهی تقسیم تعداد دورهایی که ماه از فلان زمان به دور زمین گشته بر دوازده، در رفتار بعضی انسانها تاثیر داره. بعضی انسانها در سالگرد عاشورا غمگینتر از روزهای عادی هستن.
نتیجه این که رفتارهای انسان به نسبت دیگر موجودات از پیچیدگی بیشتری برخورداره. میزان این پیچیدگی مشخص نیست. شاید بگیم خیلی زیاده (که در این صورت انسان رو نسبت به دیگر موجودات جالبتر میکنه)، شاید هم بگیم که پیچیدگی رفتارهای انسان بینهایته، یعنی هیچ توصیفی نمیشه براش ارایه داد (که در این صورت انسان کاملا متمایز میشه از دیگر موجودات با پیچیدگی محدود).
طغیان و سرکشی هم کمابیش از همین جنسه. وقتی که یک انسان با در نظر گرفتن همهی شرایط قابل پیشبینی و رام به نظر میرسه، ناگهان سرکشی میکنه و تمام پیشبینیها رو خراب میکنه. همین خصوصیت باعث میشه که مجبور باشیم همیشه در مدلهایی که از انسان داریم تجدیدنظر کنیم و شاید هیچ وقت نتونیم مدلی به اندازهی کافی دقیق از انسان ارایه بدیم. همین موضوع هم هست که انسان رو برای من قابل تحسین میکنه. حجم اطلاعات موجود در مجموعهی انسان چنان زیاده که نمیشه توصیفاش کرد (هرچند که توصیف تقریبی ممکنه). همین قابلیت سرکشی و طغیان هم هست که از انسان چنین موجودی ساخته وگرنه که انسان همون گیاهه، گیریم کمی پیچیدهتر.