هدفون با «کاهش اکتیو نویز»، یعنی این که وقتی که این هدفون رو توی گوشتون میذارین، دیگه صدایی از بیرون نمییاد (بدون این که هدفون اذیت بکنه یا گوشهاتون رو محکم گرفته باشه) و بعد میتونین به صدای خیلی زیبای موسیقی که همون هدفون پخش میکنه، گوش کنین! قیمتاش هم سیصد و پنجاه دلاره.
خداوکیلی، آخرش چی؟ فرض کنیم که هدفون مارک Bose با این قابلیتها و کیفیت فوقالعاده گرفتیم. ماشینمون هم مجهز به فلان سیستم و بهمان خصوصیت بود. خونهای هم که توش زندگی میکنیم، دو هزار نکتهی عجیب و غریب داشت که زندگی رو شیرین کنن. بعدش چی؟
مدلی که من برای رضایت انسانی قایل هستم کمابیش چیزیه شبیه به این که میزان رضایت متناسبه با اختلاف بین «توقع» و «داشتههای واقعی». میزان توقع هم متناسبه با داشتهها (بگیریم به صورت خطی، مثلا میزان توقع همیشه بیست درصد بیشتر از میزان داشتهها در زندگیه به این ترتیب که هر چه قدر که آدم بیشتر داشته باشه، بیشتر هم میخواد). با این ترتیب هر چه قدر که میزان داشتهها رو افزایش بدیم، میزان رضایت داره پایینتر مییاد چون اختلاف اونها هم داره متناسبا زیاد میشه (به این دقت کرده بودین؟). این مدل با شرایط بیرونی هم کمابیش سازگاره. این همه پیشرفت تکنولوژیک و بهبود سطح زندگی، الزاما منجر به افزایش رضایت نشده.
و اما خودم: باید خیلی مواظب باشم که از حدی بیشتر به خودم نرسم. خطرناکه. ذهن ناخودآگاه به دنبال افزایش داشتهها میره و سعی میکنه که فراهم کنه، اما رضایت رو باید در چیز دیگهای جستجو کنم.