سال نود امشب تموم میشه. سالی بود که بالا و پایین زیادی داشت (در واقع بالای زیادی نداشت، بیشترش پایین بود). تحویل سالاش رو که در جاده بودیم، به خیال این که زمان تحویل سال بیست دقیقه بعدترشه (که نبود). وقتی به خونه رسیدیم، یک نامهی عدم پذیرش دیگه از یک دانشگاه دلخواه در صندوق داشتیم. تا چند روز آیندهاش هم بقیهی خبرهای عدم پذیرش رو گرفتم و تحصیل در یکی از اون چند دانشگاه [بسیار] مطلوب به رویا تبدیل شد.
اولین پست این مجموعه نوشتهها که با مرگ شروع شد، خیلی هم اتفاقی (معتقد نیستم که دارای تواناییهای ویژهی متافیزیکی هستم؛ این فقط یک اتفاق بود!). سر گنده زیر لحاف بود و ما خبر نداشتیم. تلخترین اتفاقی که در زندگیام تجربه کردم، در همون چند روز اول رخ داد. اون اتفاق چنان سنگین بود که هنوز هم بعد از یک سال که ازش میگذره، وقتی به یادش میافتم، تنم میلرزه. اون حادثه معنای جدیدی از تلخی در زندگیام تعریف کرد، معنیای که شاید تا آخر عمرم دست نخوره، چرا که شاید چیزی از اون تلختر نبینم.
یک هفتهی بعد آتیش سوزی ساختمون همسایه و سوختن خونهی دوستان نزدیک و خوشحالی از زنده بودنشون رو دیدیم. کمی بعدتر هم خبر اخراج دائمی سومین استادم از دانشگاه رو شنیدیم.
اما مرگ تنها خاطرهی سال نود نبود. زندگی هم راهش رو باز کرد. بزرگترین اتفاق این سال برای ما اولین اقداممون برای فرزندخواندگی بود. اتفاقی که احتمالا زندگیمون رو تا آخر عمر تحت تاثیر قرار میده. از سال نود راضی بودم. همین که پروسهی به حقیقت پیوستن این آرزوی چندین و چند ساله کلید خورد، کافیه. تا همینجاش هم بارم رو بستهام.
از خورده لذتهای سال نود هم بگم: مواردی مثل دیدن خود کپسول فینیکس در موزهی تاریخ طبیعی واشنگتن، کشف تعداد بیشتری از خوانندههای ژاپنی (مثل ریوکو مورییاما، هیرومی ایواساکی، هیروکو تانییاما و کومیکو؛ هرچند که میوکی ناکاجیما همچنان محبوبترین خوانندهی من مونده)، دیدن عکسهای لیچیا رونزولی و دخترش و در نهایت رشد زیاد خوانندگان کروسان با قهوه که از همینجا، عمیقا، از همهتون تشکر میکنم و آرزوی سال خوبی براتون دارم.
بسیار زیبا نوشتی. بسیار لذت بردم :)
به الهام: قربان شما! :)
Sale no bar shoma ham mobarak bashad. Agar be khanande ye mard ham alaghe darid, in seda ro emtehan konid:
http://en.wikipedia.org/wiki/Kazumasa_Oda
shere “Sekai ni Hitotsu Dake no Hana” az SMAP ham manish besyar zibast.
Omidvaram be hamrahe khanevadatoon sale besyar khoobi ro dar pish dashte bashid.
به خانم آزاده: خیلی ممنون از پیشنهادتون. متوجه شدم که اون موسیقی رو قبلا با اجرای گروه دوازده دخترون شنیده بودم:
http://www.youtube.com/watch?v=W1IpWcxl_oQ
در مورد کازوماسا اودا هم حتما گوش میکنم. دست شما درد نکنه!
سال نوتون مبارک. سالی پر از سلامتی و شادی و موفقیت در کنار الهام عزیز آرزو می کنم.
امید که از سال نود و یک هم راضی باشی روزبه، کار جالبی کردی، یه مرور جامع و مختصر، مرسی بابت پست های خوب سال نود، ضمن اینکه نزدیک به یک هفته به 6 سالگی کروسان با قهوه هم مونده، لازمه که این همه اراده و پشتکارت رو تبریک بگم.
به مریم: خیلی ممنون! برای شما و مصطفی هم سال خوبی باشه.
به مونا: خیلی ممنون! البته پنج سالش میشه!