تازگي زوج جواني رو ديدم كه در مقابل بچهشون خونسرد بودن، سخت نميگرفتن، رفتارهاي ملايم داشتن، و توجه و مراقبتشون از بچه كراندار بود (نميگم محدود بود، به هر حال مراقبت و توجه رو به بچه داشتن، اما اين مراقبت چنان نبود كه زياده از حد به نظر برسه). اين مورد تنها مورد نبود كه ميديدم و براي چندمين بار در چند وقت گذشته بود كه چنين زوجهايي ميديدم. جوونهايي كه در برابر بچههاشون (حتا نوزاد) حساسيت كرانداري داشتن.
در نگاه اول چنين به نظرم ميرسه كه اين جماعت نسل جديدي هستن كه در برابر بچهها از خونسردي بيشتري برخوردارن. احساس ميكنم (و البته فقط احساس ميكنم وگرنه نه مجموعه اطلاعات كافي دارم و نه استدلال محكم) كه اين نسل بعد از نسل قبلي پديد اومدهان. نسل قبلي نسلي بوده كه تحت شرايطي مثل انقلاب و جنگ دست به محافظت زياد از بچهها زدن و حالا نسل بعدي (يعني نسل فعلي كه صاحب بچه شدهان) به شكل ديگهاي داره عمل ميكنه. اين طوري بگم: اگر فرض كنيم كه نسل جديد نسل خونسردتري هستن، به نظرم ميرسه كه اين رفتار نسل جديد دقيقا به خاطر يك رفتار بيشتر محافظهكارانه نسل قديم به وجود اومده (مثل سيستمي كه وضعيت فعلياش نتيجهي وضعيت يا وضعيتهاي قبلياش هست).
و اما اين كه چرا به نظرم نسل قبلي زيادي محافظهكار بوده، من فكر ميكنم بعد از انقلاب ايران پدر و مادرها احساس كردن كه لازمه از بچهها مراقبت كنن كه در برابر اين تغيير بزرگ صدمه نبينن. بعد از اون هم جنگ شروع شد و حكم اين بود كه از بچهها مراقبت بيشتري صورت بگيره. به اينها اضافه كنين حسي از عذاب وجدان احتمالي رو كه پدر و مادرها در برابر بچهها داشتهان: به خاطر پديد اومدن انقلاب، به خاطر وجود يك جنگ طولاني و زندگي در كشوري توسعه نيافته.