وقتی که برای اولین بار خبر ورود روزنامههای الکترونیکی رو شنیدیم (شاید چیزی حدود پونزده سال پیش) یکی از آشناها با این ایده چندان موافق نبود. از این میگفت که روزنامه فقط یک روزنامه برای خوندن نیست بلکه به همراهش خیلی آداب و رسوم دیگه هم هست از جمله این که روزنامهفروش رو میبینی و با هم صحبت میکنین و ارتباطات انسانی شکل میگیره. وقتی این پروسه رو حذف میکنی در واقع خیلی قسمتهای مهم قضیه رو داری حذف میکنی.
به شخصی که تور به راه میانداخت و ملت رو به مسافرت میبرد (عملا بدون درآمدی برای خودش) پیشنهاد دادم که از یک وبسایت و امکان ایمیل برای خبر دادنهاش و اعلام برنامههاش استفاده کنه (عادت داشت که برای هماهنگی به تکتک مسافرها زنگهای چند ثانیهای یا حداکثر یک دقیقهای میزد که هماهنگیهای سفر رو انجام بده). شخص مورد نظر با ایدهی من موافق نبود و میگفت که وقتی که از این امکانات استفاده کنیم دیگه این ارتباطات دو به دو رو از دست میدیم در حالی که ما با همین ارتباطات بین آدمها حتا اگه با یک تلفن سادهی کوتاه باشه زنده هستیم.