در زندگی چیزهایی هست که چیزهای دیگه رو میپوشونه خوب هم میپوشونه. مثلا از کسی چیزی دیدین که دیگه بعد از اون قبل از هر چیز همون یک مورد به چشمتون مییاد و نه خیلی چیزهای خوب دیگه. مثلا یک عراقی رو تصور کنین که آمریکاییها رو متجاوز میدونه. الان دیگه برای این آدم اولین چیزی که به نظر مییاد همون تجاوزه و دیگه نمیتونه نکات مثبت احتمالی حضور آمریکاییها رو ببینه. یا مثلا فرض کنین شوهر یک خانوم دومین زناش رو گرفته باشه. الان دیگه برای خانوم اول تنها چیزی که دیده میشه همون شخص هوو و مسالهی هووییتشه. دیگه نمیتونین ازش بخواین که به نکات مثبت داشتن هوو هم فکر کنه حالا گیرم که هوو در کنار بدیهاش دو هزار مزیت هم داشت.