متن زیر برگرفته از سخنرانی «توماس شلینگ» در هشتمین کنفرانس بینالمللی سیستمهای پیچیده است. سعی کردهام مطالب را تا حد امکان دقیق منتقل کنم و تنها مطالبی را منتقل کنم که فکر میکردهام که کمابیش متوجه شدهام.
سخنران میگفت فرض کنید یک کیلوگرم پلوتونیوم دارید که میخواهید به تروریستها بفروشید. در عمل، چه طور باید چنین معاملهای انجام دهید؟ از کجا میخواهید تروریستهای مرتبط را پیدا کنید؟ احتمالا نمیتوانید جایی برای فروش این مقدار پلوتونیوم آگهی بزنید چون قبل از هرکس، ماموران امنیتی به حساب شما رسیدگی خواهند کرد. فرض کنید به نوعی چند نفر را پیدا کنید که احتمالا با تروریستها در ارتباط هستند و درخواست کنید که شما را با ایشان آشنا کنند. مثلا شاید لازم باشد به پاکستان سفر کنید. چه طور میتوانید با این محموله به پاکستان سفر کنید؟ در آنجا چه طور میتوانید با افراد مورد نظر ملاقات کنید؟ احتمالا نمیتوانید یک کیلوگرم پلوتونیوم را در چمدان قرار دهید و در یک بازار در ساعت مشخص قرار بگذارید. نه شما حاضر هستید چنین کاری کنید و نه طرف مقابل. هم شما از این میترسید که شاید طرف مقابل مامور امنیتی باشد و هم او میترسد که شاید شما مامور امنیتی باشید. گیریم که با این مشکل هم کنار آمدید. چه طور میخواهید چند نفر محافظ تهیه کنید؟ از طرفی چه طور میخواهید مطمئن باشید که محافظهای طرف مقابل از محافظهای شما به مراتب قویتر نیستند؟ شاید کل پلوتونیوم را از شما بگیرند و پولی به شما ندهند. شاید هم شما را از بین ببرند. معادل این نگرانیها را طرف مقابل هم خواهد داشت. مثلا این که یک نفر پول را از آنها بگیرد و فرار کند. یا حتا آنها را به قتل برساند. حتا فرض کنید که این مشکلها را هم ندیده گرفتید و به موقع سر قرار رفتید. هر دو نفر هم به خوبی و به موقع سر قرار آمدند. بعید نیست که حالا که دو نفر سر قرار حاضر شدهاند، یکی از طرفین مامور سازمان جاسوسی آمریکا باشد و طرف مقابل هم مامور سازمان جاسوسی اسراییل! (به عبارت دیگر حتا خود شنونده و خواننده هم تا به اینجا گمراه شده بودهاند)
تروریسم اتمی بسیار بسیار مشکل و پیچیده است و همین مانع احتمال چنین رخدادی را کم میکند. از طرف دیگر هزینهی بسیار بسیار زیادی دارد که توجیه انجام چنین عملیاتی را کاهش میدهد.
به طور کلی عملیات بزرگ از نظر بهرهدهی موجه نیستند. شاید نیازی به حملات تروریسیتی یازده سپتامبر نبود. هزینهی بالایی داشت و دستآوردها متناسب با هزینهها نبودند. تروریستها نیازی به چنین عملیات پرهزینهای ندارند و با هزینهی کمتر و روشهای دیگر میتوانند به خواستههای خود برسند. مثلا منفجر کردن شهر لوس آنجلس چه خاصیتی دارد؟ ریسک و هزینهی خیلی زیاد دارد و در صورت موفق شدن عملیات، میلیونها نفر شهروند کشته میشوند در حالی که بهرهی عملیات برای تروریستها به اندازهی هزینهی صرف شده نیست.
اما چه طور عملیاتی برای تروریستها کمهزینه است؟ فرض کنید اعلام کنند که در یکی از ده شهر بزرگ آمریکا تجهیزات اتمی مخفی کار گذاشته شده و اگر آمریکا تا موقع مشخصی افغانستان را تخلیه نکند، آن شهر را منفجر میکنند. در این حال ساکنان شهرها هم خواهند ترسید و حتا اگر دولت هم اقدامی نکند، مردم خود دست به کار خواهند شد؛ شاید مجبور به تخلیهی شهر شوند و یا شاید به دولت فشار وارد کنند. این یک نمونه از حالتی است که منفجر نکردن بمب به صرفهتر از منفجر کردن آن است.
یک نمونه دیگر از عملیات موثر این است که چند سال پیش در شهر واشنگتن کسانی از داخل صندوق عقب یک ماشین به مردم تیراندازی میکردهاند. در مدت دو هفته یازده نفر را میکشند و به این ترتیب رعب و وحشت زیادی در شهر به راه میاندازند. حتا دوست خود سخنران (که یک متخصص تئوری تصمیم از دانشگاه هاروارد بوده) به خاطر ترس از این موضوع سفر خود به واشنگتن را لغو کرده. اینها نمونههایی از عملیاتی هستند که با هزینهی نسبتا کم برای تروریستها، هزینههای سنگینی به دولتها وارد میشود.
در پایان یکی از سوالهای حاضران این بود که از کجا معلوم که تروریستها تصمیمگیریهای نیمه عقلانی (bounded rational) نگیرند؟ در تمام این موارد فرض را بر این گذاشتهایم که تصمیمگیرها منطقی هستند در حالی که چه تضمینی هست که تصمیمهای آنها کاملا عقلانی و منطقی باشند؟ سخنران جواب داد که تمایلاتی مثل زندگی کردن و نکشتن دیگران و چیزهایی مشابه این در همهی انسانها وجود دارند و احتمال زیادی دارد که همین شرایط در مورد تروریستها هم صادق باشد.
یک نفر دیگر هم نظر سخنران را در مورد «سایبر تروریسم» پرسید. توماس شلینگ گفت «ها… همم… این مساله برای من زیادی جدیده… هیچ ایدهای ندارم!».
زیادی 24 نگاه کردن…
جالب بود.
I didn’t read the wiki page of the lecturer but I guess he is not religious and he has forgotten the role that idiotic religious ideas play in idiotic decisions in under-educated and wrongly-educated communities
on the other hand, I might be giving religion-related stupidities more credit than they deserve or are capable of achieving
never the less, I think in the hand of the idiots, religion-related IDEAS can be as powerful as the liberal IDEAS used by those who search for freedom and similar idealistic goals
به آقا یا خانم کا: من کمی بعید میدونم که توماس شلینگ در مورد دین و مذهب و نقشاش در صلح چیزی ندونه. پیشنهاد میکنم اون صفحهی ویکی رو که نگاه کرده بودین، یک بار نگاه کنین و به جوایز و کارهای ایشون نگاه مختصری بندازین.
من معمولا كامنت نمیذارم كه وقت تلف نشه چون بنظرم وبلاگتون كمی شخصی باشه تا كاملا پابليك…
موضوع برام جالب بود و ويكی رو خوندم، همون طور كه شما میگيد ايشون گذشته پرباری داره و شايد اقتضای اين لكچر خاص بوده كه همه فاكتور ها رو مطرح نكرده. شايد هم تصميم شخصی ايشون.
به نظرم تمام بحث ايشون حوالی تخصص خودش و Game Theory باشه. بازم به نظرم اشتباه محضه كه خطر fanatic ها و بقيه conflict های ايدئولوژيك كه باز هم به نظر من هر روز داره بدتر ميشه با گفتار ايشون مخلوط نشه. دوباره به نظر من همون قدر كه بحث و حتماً لكچر ايشون در اين مورد جذاب هست، در شرايط دنيای واقعی (يا هر محيطی كه بيش از يك تفكر خدا محور داشته باشه) به كلی بی فايده است.
شايد تعجب من از گفته هاش سر اين بود كه موردی با اهميت مثل n/u/cl3ar conflict رو بدون ذكر ابعاد ديگه تو لكچر آورده. شايدم گفته و چون من كل بحث رو نشنيدم پيش/بيش داوری كردم…
اگه لينك خاص u/tu/be ای از لكچر های ايشون ديديد ممنون ميشم share كنيد.
ممنون.
the Ka in this dialogue is a male kid who is doomed to stay anonymous on the int3rn3t for geographical reasons
به آقای کا:
پیشنهاد می کنم حتما اگر مطلبی در نظر دارین، کامنت بگذارین. این وبلاگ کاملا عمومیه و هر گونه گفت و گو و بحث مفید و کمک کننده است. به عبارت دیگه لطف می کنین که کامنت می گذارین!
من هیچ لینکی از ویدیو ندارم. می دونم که در جلسه فیلم برداری شد، اما کنفرانس ویدیوها رو در اختیار نگذاشت (یا هنوز نگذاشته). اگر به دستم رسید، حتما بهتون خبر می دم.
به نظر من دلایل قسمت اولش یه مقدار مشکل داره.
مسائلی مانند `مامور امنیتی بودن طرف مقابل`،` تعداد محافظ ` .. در بقیه معاملات غیر قانونی مثل مواد مخدر هم وجود داره. ولی این معاملات باز هم انجام میشه.
به آقای هومن: قبول دارم که آخرش یک راه پیدا می شه. شاید منظور توماس شلینگ بیش تر هزینه بوده و این که به خاطر سختی زیاد این پروسه، عملا احتمال چنین انتخابی کم می شه.
بحث جالبی بود. نمی دونم درست متوجه شده ام یا نه، ولی فکر می کنم در روزگار و شرایطی که ما زندگی می کنیم، عنوان این سخنرانی درست نیست. بخش اول عنوان درسته، چون تا حالا تروریسم اتمی رخ نداده ولی بخش دوم غلطه، چون با وجود حکامی که بدون هیچ تفکر و تعقل ، و تنها از روی احساس، نادانی، عقاید مذهبی دور از واقعیت، خرافات و مانند این تصمیم می گیرند، هر نوع حادثه دور از ذهن نیست. در مقیاس کوچک میشه عملیات انتحاری را که در عراق انجام می شه مثال زد. بیشتر عاملین این عملیات از بین عقب ماندگان ذهنی و یا نادان های ظاهراً مذهبی هستند که گروه اول به خاطر بی عقلی و گروه دوم با وعده ی مستقیم به بهشت رفتن حاضر به این کار می شن. در مورد تروریسم اتمی هم پیدا کردن حکام یاافراد نادان، پرحرف، احساساتی، خشکه مذهبی، خرافاتی و مانند آن کار سختی نیست!!!
به خانم افسانه: اون قسمت دوم تیتر در واقع برداشت من بود از صحبت های خود ایشون. تا جایی که یادمه سخن ران این طور گفت که سال ها پیش (به یاد ندارم چند وقت پیش) گفته که چنین حمله ای هیچ وقت رخ نخواهد داد و هنوز هم به اون موضوع معتقده. تمام سعی ام این هست که همه ی مطالب رو به درستی نقل کنم و احیانا اشتباه نکرده باشم.
I accidentally ran into an old subject which at some point included the concern over the manner of using game theory and John Nash’s short remark about it. You may watch it here if you were interested:
http://www.4shared.com/file/nNMACeE7/85357.html
To Ka: Thank you
To Ka: athis was the first time I saw John Nash speaking
:)