«ارز لیبرمن» میگفت به زمینههای مختلف علوم میتوانیم در مقیاسهای مختلفی نگاه کنیم. چیزی شبیه به طرح پایین:
پیشنهاد میکرد که اگر میخواهید چیزی به مجموعهی دانش اضافه کنید، به دنبال این نباشید که در هرکدام از این زمینهها آخرین پیشرفتها را دنبال کنید و بعد به دستآوردهای قبلی چیزی اضافه کنید. آن چیزی که در حال حاضر خلا و نبودش احساس میشود، فاصلههای خالی بین این زمینهها است. به دنبال این باشید که چه طور این زمینههای مختلف که در مقیاسهای متفاوتی هستند، به هم ارتباط پیدا میکنند. با دید بهتر در این مورد میتوان به دید بهتری در این مورد رسید که چه طور اجزای کوچک با تعامل با یکدیگر، ساختارهایی در مقیاسهای بزرگتر میسازند.
درود به خوانندگان
کامنتم بی ربط به این پسته ولی تقصیر خودته(!) دوست من. خیلی دنبال اون پسته بود که در مورد وسواسهای بچگی و رفتاری بود که نوشتی گششتم ولی عمرا” پیداش نکردم برای همین اینجا مینویسم حالا اگه شما تونستی یه جوری ببریش اونور یا پستشو بهم آدرس بدی شاید خودم بردم تو همونجا نوشتم
یه مورد جالب که کشفش کردم و یه عمره هنوز که هنوزه باهاش حال میکنم برای وقتیه که از روی پل هوایی رد میشم. مواظبم مسیرمو طوری تنظیم کنم که با هیچ اتومبیلی که داره میاد تصادف نکنم. یه جاهایی مجبورم سرعتمو بالا ببرم و یه جورایی هم مجبورم کندتر حرکت کنم ولی توقف ممنوعه یعنی نمیتونم بایستم میتونم بجاش یه به صورت زیگزاگ راه برم تا زمان رسیدن ماشین زیرش نرم یا بهش نخورم (البته هرچند این تصادف فرضی خواهد بود) اگه تونستم بدون تصادف رد بشم اون موقع برنده شدم…
جالبه بدونین یه بازی به اسم frogger دقیقا” برای همین حرکت من طراحی شده که هم توی آتاری خدابیامرز بود هم خیلی کنسولهای دیگه حتی توی آی پد! هرچند سازندش ایده اش رو خیلی قبل از من داشت
به روزبه:
پست مورد نظرم رو پیدا کردم و فرآیند انتقال کامنت به همونجا انجام گرفت. لطفا” کامنتهای این پست که توسط من نوشته شده اند رو رو پاک کن