قبلتر در مورد سایت futureme.org نوشته بودم. یک نامه به خودم در تاریخی از آینده، برای مثال پنج سال بعد، مینویسم و پست میکنم. پنج سال بعد، بدون مقدمه یک ایمیل از گذشتهام دریافت میکنم.
تا الان که معمولاش این بوده که نامههای رسیده از گذشته مایهی حسرت و تاسف بودهاند. حسرت از این که چه قدر در گذشته امید داشتهام و چه قدر نگاهم به آینده بوده. از همه مهمتر این که چه دل خوشی داشتهام!
امسال هم نامه به دستام رسید. یکی دو روز صبر کردم و بعد بازش کردم. انتظار چندانی از خوندن نامه نداشتم. نامهی امسال، که سه سال قبل برای خودم فرستاده بودم، این بود:
روزبه آینده،
تولدت مبارک! موفق شدی دخترت رو ببینی؟
بالاخره جواب نامهی امسال «بله» بود. اما سوال رو خوب نپرسیده بودم. باید میپرسیدم «موفق شدی دخترت رو ببینی و از دست ندیاش؟»
این نامه از گذشته، در کنار تلخیاش و دردی که با خودش آورد، دست کم یک خوبی داشت: دیدم در کنار کسانی که دارم، کسی هم هست که سالها به دنبالاش بودهام و همچنان هم چشم به راهشام. باز هم جای امیدواری داره.