وقتی بچه به زمین یا به جایی میخوره و زیر گریه میزنه، بهش نگین «هیچی نشد!»، «چیزی نیست!»، «اشکال نداره!». به نظرم این روش، برای ساکت کردن بچه مناسب نیست. قبلتر کسی پیشنهاد کرده بود که در چنین موقعیتی مدعی باشین و بهش بگین «ببین چه کار کردی! به زمین ضربه زدی! زمین دردش گرفت!» و به این ترتیب گریه رو متوقف کنین و مساله رو جمع کنین. من با این روش هم موافق نیستم.
پیشنهاد میکنم تایید کنین که افتادن احتمالن درد داشته و بچه حتا حق داره که گریه کنه. مهمه که بچه بدونه درد داشتنش موضوع مهمیه و اگر کسی، چه خودش و چه دیگران، درد میکشن، «ناچیز» یا «هیچ» یا «بدون اشکال» نیست. تا جایی که به یاد دارم، در بچگی خودم هم با این مساله مشکل داشتم: با خودم میگفتم که من با مغز رفتم تو دیوار و دارم درد میکشم و تنها چیزی که همه دارن که به من بگن اینه که «هیچی نشد!» (البته شاید واقعن هم چنین برداشتی در کودکی نداشتهام و این هم توهمیه که از فکر الانم ناشی شده)
به هر حال، روشی که من در برخورد با این شرایط به کار میبرم و تا الان هم کمابیش روی چند بچه موفق بوده، اینه که کنجکاوانه و جدی در مورد موضوع سوال میپرسم و از بچه میخوام در مورد سیر ماجراهایی که پیش اومده و باعث اون اتفاق شده بیشتر توضیح بده. در مواردی دیدهام که بچهها موضوع رو خیلی جدی میگیرن. مسلمه که همون اول کار، گریه رو قطع میکنن و با قیافهای جدی شروع میکنن به توضیح دادن همراه با جزییات. گاهی دستم رو گرفتهاند و من رو در تمام مسیری که منجر به اون اتفاق شده راه میبرن و قدم به قدم توضیح میدن (حالا خدا میدونه چه قدرش واقعیه و چه قدرش پیازداغ ماجراست)؛ چیزی شبیه به راهنمای تورهای گردشگری یا یک کارآگاه که داره سیر اتفاقات رو در یک جنایت توضیح میده. مطمئن باشین بعیده که بچهای خودش رو در نقش یک کارآگاه ببینه و به وضعیت گریه برگرده.