کار به جایی رسیده که دیگه ارتباط نزدیک با کسی ندارم. با بعضی از همکارهام رفت و آمدهایی دارم، اما بیشتر وقتها با خودم هستم. تنهایی راحتترم. گاهی دلم میگیره و دلم میخواست که یک دوستدختر میداشتم، اما به نظر مییاد که زحمت زیادی داشته باشه.
فرزندخوانده
ارتباطات میتوانند برای برای فرزندخواندهها نوعی کشمکش باشند. بعضی فرزندخواندهها همیشه تلاش میکنند با دیگران ارتباط داشته باشند، چه دور و چه نزدیک. دیگر فرزندخواندهها ارتباط با دیگران را تنها در حدی نگاه میدارند که راحت باشند و ترجیح میدهند به جز آن تنها باشند.
فهمیدهام که همیشه ناخودآگاه خانمی که باهاش در ارتباط بودهام رو پس زدهام تا به این ترتیب، با استفاده از پارتنر فعلیام، به مادر زیستیام نشون بدم که رها شدن وتعهد نداشتن به ارتباط چه حسی میده.
فرزندخوانده
ارتباطات همچنین میتوانند برای پارتنر زندگی فرزندخوانده نوعی کشمکش باشند. فرزندخواندهها ممکن است با دفع کردن دیگران، آنها را «بیازمایند» که ببینند آیا بر میگردند تا به این ترتیب ثابت کنند که حقیقتن فرزندخوانده را دوست دارند؟ شاید فرزندخوانده تلاش میکند با پس زدن دیگری در رابطهی فعلی، در تجربهی قبلیاش که از طرف مادر زیستی پس زده شده، استاد شود.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.