نامه به خواهرم: بزرگ‌ترین پی‌پی تاریخ

خواهرم،

امروز یکی از به‌ترین روزهای زندگی‌ام بود. من پیش بابا بودم. پی‌پی اومد و کارم رو کردم. در تمام این مدت بابا من رو تشویق می‌کرد. بعد من رو روی جای تعویض پوشک گذاشت. وقتی لباسم رو باز کرد، تازه فهمید که محصول رو از پوشک بیرون زده‌ام و لباسم از داخل پر از مواده. مستاصل شده بود. قیافه‌اش وقتی این طور مستاصل می‌شه خیلی بامزه می‌شه. می‌خواست لباس رو از تنم در بیاره، بدون این که مواد به سرم بخوره. یکی از دست‌هام رو از آستین در آورد و من تازه فرصت پیدا کردم دستم رو به سمت پی‌پی‌ها ببرم. آستین رو دوباره پوشوند که جلوی من رو بگیره. چشم‌هاش رو تنگ کرده بود، دستش رو به ریشش می‌کشید و به من نگاه می‌کرد. ریش نداره، اما هم‌چنان دست به ریشش می‌کشه؛ عادتشه.

وقتی موفق شد لباسم رو در بیاره، در یک حرکت سریع نیم دور چرخیدم و با زانو روی محل تعویض پوشک نشستم. تازه برای اولین بار محصول خودم رو دیدم. دست بردم و یک مشت از اون‌چه که اون‌جا بود برداشتم. می‌خواستم مثل بقیه‌ی چیزها به داخل دهن ببرم که بابا در یک حرکت مچ دستم رو گرفت. اون فشار می‌داد و من می‌کشیدم. انصافن زورش زیاده. با اون یکی دستش پوشکم رو باز کرد، و در اون وسط خودش دستش توی مواد رفت.

با همون دستش هم‌چنان مچ اون دستی رو محکم گرفته بود که پر از مواد بود و با دست دیگه‌اش رونم رو گرفت و به این شکل نه چندان انسانی من رو بلند کرد و به دست‌شویی برد. در دستشویی بسته بود و اون هم دیگه دستی نداشت که دستگیره‌اش رو بچرخونه. به قیمت این که دستگیره هم پی‌پی‌ای بشه، با نوک انگشتش در رو باز کرد. من رو داخل کاسه دست‌شویی گذاشت و سعی کرد من رو بشوره. نتونستم پی‌پی‌ای در دهنم بگذارم، اما آخرش موفق شدم مقداری به لباس بابا بمالم. همین هم بد نبود.

من رو روی هوله گذاشته بود و می‌خواست پوشک رو به پام کنه که باز یک نیم چرخ زدم و این بار موفق شدم چهار دست و پا از دستش فرار کنم. بابا از این وضعیت خیلی وحشت داره. شاید خاطره‌ی بدی داره یا چیز خاصی توی ذهنشه. از اول مراسم فقط می‌گفت «تو رو خدا!… خواهش می‌کنم!…»، اما نمی‌گفت تو رو خدا چی و از من چه خواهشی داشت. برای همین هم مجبور شدم حرف‌هاش رو نادیده بگیرم. بابا وقتی مستاصل می‌شه خیلی بامزه می‌شه.

تهیه‌ی غذا بدون حرارت

پروتئین‌ها تا می‌شوند (که به اصطلاح به این فرایند protein folding گفته می‌شود) و این تا شدن تاثیر مهمی در عمل‌کرد پروتئین در موجود زنده دارد. اگر پروتئین به شکل مناسب تا نشود یا حتا پروتئین تا شده شکلش را از دست بدهد موجب مشکل‌های بعدی می‌شود، مثل بیماری  که نمونه‌ای از آن فراموشی (آلزایمر) است. پروتئین بر اثر بعضی عوامل محیطی مثل میزان اسیدی-قلیایی بودن محیط یا دما تغییر شکل می‌دهد که به این وضعیت دِناتوره شدن (denaturation) یا واسرشتن می‌گویند. همین اثر دما بر تاشدگی پروتئین یکی از دلایلی است که موجودات زنده تنها در یک بازه‌ی محدود دمایی زنده می‌مانند و در دماهای کم‌تر یا بیش‌تر از بین می‌روند.

واسرشتن یکی از دلایلی است که مواد غذایی با پختن تغییر شکل می‌دهند. به این عمل واسرشتن حرارتی (thermal denaturation) می‌گویند. یک راه دیگر واسرشتن، تغییر شیمیایی محیط است که به واسرشتن سرد (cold denaturation) معروف است. نمونه‌ای از آن، تهیه‌ی غذایی به نام «سِویش» «سویچه» است که در ناحیه‌های ساحلی آمریکای مرکزی و جنوبی رایج است.

سویش سویچه غذایی دریایی است که معمولن از ماهی خام تازه‌ای درست می‌شود که در آب لیمو به همراه ادویه خوابیده باشد. از آن‌جا که این غذا نمی‌پزد، مهم است که ماهی تازه باشد تا از مسمومیت غذایی تا حد ممکن جلوگیری شود. در ضمن واسرشتن معمولن، و نه همیشه، برگشت ناپذیر است.

بخشی از این متن برگرفته از کتاب Spin Glasses and Complexity بود. اطلاعات زیست‌شناسی من محدود است و ممکن است اشتباه کرده باشم؛ لطفن اصلاح کنید.

پس‌نوشت: با تشکر از بهار که تلفظ درست غذا رو یادآوری کردن.