Category Archives: انسان

باز هم واقعی

Where are you from?
Iran. I’m Iranian.
Oh… Allah Akbar

فقط دوست دارم بدونم توی اون مغزش چی می‌گذره که وقتی می‌شنوه که من ایرانی هستم، احساس می‌کنه باید «تکبیر» بگه.

پس نوشت: مثل این می‌مونه که من شنیده باشم که خیلی از آمریکایی‌ها [بیب]. بعد از [بیب] هم که بعضی‌ها [بیب]. از این به بعد اگر کسی رو دیدم که آمریکاییه، من هم [بیب].

آیا واقعا انسان‌ها تا این اندازه متفاوت هستند؟

نمی‌شه به راحتی حکم کلی داد، اما احساس می‌کنم بین بعضی خصوصیت‌ها در آدم‌هایی که می‌بینم و بعضی اعتقادات‌شون که به نظر بی‌ربط می‌یان، رابطه هست. منظورم اینه که مشاهده‌ی یکی می‌تونه وجود اون یکی رو با احتمال خوبی پیش‌بینی کنه.

گروه اول: کسانی هستن که برای مکان تقدس قایل هستن. مثلا فلان نقطه از زمین مهم‌تر از نقاط دیگه است فقط به خاطر این که اون نقطه از زمینه. کسانی هستن که برای زمان تقدس قایل هستن. فلان زمان مشخص و به صورت تناوبی تکرار شونده، از اهمیت بیش‌تری به نسبت دیگر زمان‌ها برخورداره و همین زمان می‌تونه باعث شادی یا غم یا روحانیت احتمالی در اون زمان بشه. کسانی هستن که برای اشیا تقدس قایل هستن. مثلا کسانی که برای تسبیحی که از فلان مکان رد شده اهمیت بیش‌تری قایل هستن تا تسبیحی که از اون مکان رد نشده.

گروه دوم: کسانی که اگر تقدسی قایل باشن، اون رو نه ناشی از عوامل از پیش موجود، بلکه ناشی از تاثیری می‌دونن که فرد یا جسم یا هر چیز دیگه‌ای بر محیط اطرافش گذاشته.

گروه سوم: گروهی که الزاما به تقدس اعتقادی ندارن.

گروه چهارم: کسانی هستن که قضاوت محدود به انسان‌ها رو محدود به عمل‌کرد خود انسان نمی‌دونن. مثلا کسانی که معتقد هستن که ازدواج یا عدم ازدواج پدر و مادر در مورد خود بچه هم تاثیر داره و بچه هیچ وقت از اون تاثیر رها نمی‌شه.

گروه پنجم: کسانی که ارزش انسان رو نه از انسان بودن‌اش، بلکه از اعتقاداتش به مرام یا دین یا مسلک خاص می‌دونن.

گروه ششم: کسانی که بر اثر ذات انسان تاکید بیش‌تری دارن تا اثر محیط بر انسان.

گروه هفتم: کسانی که در مورد انسان ارزش اصلی رو برای اثر محیط قایل هستن و معتقد هستن که هر انسانی تحت تربیت می‌تونه (تقریبا) به هر انسان دل‌خواهی تبدیل بشه.

برداشت من اینه که اگر کسی از گروه اول باشه، احتمال زیادتری وجود داره که کمابیش در گروه‌های چهارم و پنجم و ششم هم بگنجه. از اون طرف هر چه قدر که به گروه‌های دوم و سوم تمایل داشته باشه، احتمال بیش‌تری هم وجود داره که متعلق به گروه هفتم هم باشه: کسانی که برای اثر محیط نقش بیش‌تری قایل هستن. برداشت دیگه‌ی من اینه که این مساله الزاما مرتبط با دین نیست. چه آدم مذهبی و چه غیر مذهبی ممکنه که در هرکدوم از گروه‌ها وجود داشته باشه.

من نمی‌دونم که این نتیجه‌گیری‌ام تا چه اندازه دقیق و گویاست. اگر نظری دارین، لطفا مطرح کنین. خیلی دوست دارم صحبت‌های دیگه رو هم بشنوم. اگر این صحبت‌هام تا حدودی درست باشن، می‌شه به نوعی نتیجه‌گیری کرد که بعدهای (ابعاد) انسان الزاما به اندازه‌ی تعداد جنبه‌ها و خصوصیت‌های رفتاری‌اش نیست و می‌شه تعداد بعدها رو تا حدودی کاهش داد بدون این که داده‌ای از دست داده باشیم. به بیان دیگه انسان‌ها رو می‌شه به گروه‌های محدودتری تقسیم کرد و تقسیم‌بندی‌اش هم‌چنان منصفانه باشه.

همیشه فکر می‌کنیم نسل بهتری هستیم

آدم همیشه فکر می‌کنه از پدر و مادرش بهتره و اشتباه‌های اون‌ها رو تکرار نمی‌کنه. تا این که بزرگ می‌شه و زندگی خودش رو تشکیل می‌ده و تازه متوجه می‌شه که درست فکر می‌کرده. هم از پدر و مادرش بهتره و هم اشتباه‌های اون‌ها رو تکرار نمی‌کنه.

تغییر

اگر می‌خواین احساس مفید بودن بکنین، حتا بیش‌تر از اونی که هستین، به این سایت change.org یک سر بزنین و چند طومار و نامه امضا کنین و لذت ببرین از این که در تغییر دنیا نقش دارین.

واقعی

یکی از آشنایان می‌گفت «این که در مناطق ساحلی زمین‌لرزه‌های بیش‌تر رخ می‌ده، به خاطر بی‌بندوباری بیش‌تر در اون مناطق هست».

از مجازات بی‌بندوباری جسمی گفت، ولی از مجازات بی‌بندوباری مغزی چیزی نگفت….