Category Archives: پراکنده

بیست و پنج دلار

نویسنده کتاب Making Things Work: Solving Complex Problems in a Complex World معتقده که بسیاری از کمک‌های غذایی که به کشورهای فقیر شده در کوتاه مدت موثر بوده (گرسنگی رو برطرف کرده) اما در میان‌مدت و بلندمدت اثر معکوس داشته‌اند. نمونه‌اش هم این بوده که در بعضی کشورها وقتی که برنامه‌ی رسوندن غذا انجام شده مشاهده کرده‌اند که بعد از مدتی رشد جمعیت هم متناسبا زیاد شده!

به طور کلی لازمه که وقتی که چنین کمک‌هایی انجام می‌شه ساختار اون جامعه و روابط بین افراد جامعه هم در نظر گرفته بشن. وقتی که شما به افراد کمک مستقیم می‌کنین درسته که دارین از گرسنگی لحظه‌ای نجات‌شون می‌دین اما در عین حال تمام ساختارهای اقتصادی موجود در جامعه (از جمله سیستم توزیع مواد غذایی) رو دور می‌زنین و همین باعث ضعیف شدن می‌شه. بعدتر مشاهده می‌کنین که همون ساختارهای ضعیف هم دیگه وجود ندارن و محصول اقتصادی هست وابسته به و مبتنی بر همون کمک‌ها. مثال‌اش هم این هست که داربستی موقتی برای ساختن یک ساختمون درست شده اما روند ساخت به خوبی انجام نشده و در نتیجه تکیه‌ی کل ساختمون به همون داربسته.

باید وقتی که کمک انجام می‌شه متناسب با ساختار موجود در جامعه باشه چنان که روابط اقتصادی رو تقویت کنه و نه افراد رو. برای نمونه پیشنهاد شده بود که کمک‌های غذایی به شکلی متمرکز عرضه بشه که افراد مجبور بشن برای به دست آوردن این کمک‌ها رقابت کنن و گاهی همکاری کنن چنان که به صورت تکاملی سیستم توزیع شکل بگیره (یا تقوبت بشه اگر که قبلا وجود داشته؛ با این که ممکنه باعث سودجویی هم بشه). در این صورت مطمئن هستیم که به سیستم شوک خارج از ظرفیتی وارد نکردیم که حالا به نقطه‌ی کار جدیدی بره که بیا و جمعش کن!

و اما چیزی که من در این زمینه پیدا کردم: سیستم وام‌های بدون بهره به افراد کارآفرین. یکی از نمونه‌هاش که خیلی نظر من رو جلب کرد کیوا بود (http://www.kiva.org) که به راحتی می‌شه وام‌های کوچیک اما موثری به نیازمندها داد که به احتمال قابل قبولی در پایان سال بازپرداخت می‌شه.

آقای محترم! خانوم محترم! به خصوص ساکنین آمریکای شمالی! با شما هستم! شمایی که برای یک گالن بنزین سه و هفتاد و پنج صدم دلار (دست کم) هزینه می‌کنین که با اس‌یووی رفت و آمد کنین! شمایی که برای یک بشقاب لابستر ده‌ها دلار می‌دین! شمایی که هر ماه هزار دلار می‌دین که بچه‌تون روزی سه ساعت بره کلیسا چیزمیز یاد بگیره! شمایی که برای اینترنت و تلویزیون خونه‌تون تا ماهی صد دلار هم می‌دین! بیست و پنج دلار بدین به یک کارآفرین در جایی از دنیا (هر جا که دوست دارین و هر رده کاری که مناسب می‌دونین) و ببینین که چه کارها که نمی‌کنه. لذت ببرین که ببینین با کمک شما یک نفر می‌تونه زندگی خودش و چند نفر دیگه رو بهبود بده.

خدا

خدا انسان را آفرید و از آن پس با مخلوق خویش عالمی داشت…
یا
انسان خدا را آفرید و از آن پس با خالق خویش روزهایی داشت…

متن زیر نظرات شخصی نویسنده است

تازگي زوج جواني رو ديدم كه در مقابل بچه‌شون خون‌سرد بودن، سخت نمي‌گرفتن، رفتارهاي ملايم داشتن، و توجه و مراقبت‌شون از بچه كران‌دار بود (نمي‌گم محدود بود، به هر حال مراقبت و توجه رو به بچه داشتن، اما اين مراقبت چنان نبود كه زياده از حد به نظر برسه). اين مورد تنها مورد نبود كه مي‌ديدم و براي چندمين بار در چند وقت گذشته بود كه چنين زوج‌هايي مي‌ديدم. جوون‌هايي كه در برابر بچه‌هاشون (حتا نوزاد) حساسيت كران‌داري داشتن.

در نگاه اول چنين به نظرم مي‌رسه كه اين جماعت نسل جديدي هستن كه در برابر بچه‌ها از خون‌سردي بيش‌تري برخوردارن. احساس مي‌كنم (و البته فقط احساس مي‌كنم وگرنه نه مجموعه اطلاعات كافي دارم و نه استدلال محكم) كه اين نسل بعد از نسل قبلي پديد اومده‌ان. نسل قبلي نسلي بوده كه تحت شرايطي مثل انقلاب و جنگ دست به محافظت زياد از بچه‌ها زدن و حالا نسل بعدي (يعني نسل فعلي كه صاحب بچه شده‌ان) به شكل ديگه‌اي داره عمل مي‌كنه. اين طوري بگم: اگر فرض كنيم كه نسل جديد نسل خون‌سردتري هستن، به نظرم مي‌رسه كه اين رفتار نسل جديد دقيقا به خاطر يك رفتار بيش‌تر محافظه‌كارانه نسل قديم به وجود اومده (مثل سيستمي كه وضعيت فعلي‌اش نتيجه‌ي وضعيت يا وضعيت‌هاي قبلي‌اش هست).

و اما اين كه چرا به نظرم نسل قبلي زيادي محافظه‌كار بوده، من فكر مي‌كنم بعد از انقلاب ايران پدر و مادرها احساس كردن كه لازمه از بچه‌ها مراقبت كنن كه در برابر اين تغيير بزرگ صدمه نبينن. بعد از اون هم جنگ شروع شد و حكم اين بود كه از بچه‌ها مراقبت بيش‌تري صورت بگيره. به اين‌ها اضافه كنين حسي از عذاب وجدان احتمالي رو كه پدر و مادرها در برابر بچه‌ها داشته‌ان: به خاطر پديد اومدن انقلاب، به خاطر وجود يك جنگ طولاني و زندگي در كشوري توسعه نيافته.

کیوا

سازمانی هست به اسم کیوا که از صداقت‌اش اطلاعات زیادی ندارم اما ظاهرش خوب و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسه. برنامه‌اش هم اینه که کسانی پول قرض می‌دن و کسانی هم در کشورهای در حال توسعه از این وام‌های بدون بهره برای کاآفرینی استفاده می‌کنن. در مورد این که پرداخت وام به کارآفرین‌ها تا چه اندازه در رفع فقر موثر خواهد بود من اطلاعی ندارم. اما دست کم این برنامه ظاهر خوبی داره و پرداخت وام برای اشتغال ایده‌ی مناسب و سالمی به نظر می‌رسه.

http://www.kiva.org

عجب

 

از کرامات ملت این جا یکی هم این که بعضی دخترها وقتی ازدواج می‌کنن دیگه فامیلی شوهرشون رو استفاده می‌کنن استفاده‌ای.

در رزومه‌ی طرف نگاه می‌کنین و می‌بینین که مقاله‌هاش تا سال فلان به اسم الگا تچکسینوکایا بوده و از اون به بعد مقاله‌ها به اسم الگا پیرس بیرون می‌یان.

نمی‌شه

در زندگی چیزهایی هست که چیزهای دیگه رو می‌پوشونه خوب هم می‌پوشونه. مثلا از کسی چیزی دیدین که دیگه بعد از اون قبل از هر چیز همون یک مورد به چشم‌تون می‌یاد و نه خیلی چیزهای خوب دیگه. مثلا یک عراقی رو تصور کنین که آمریکایی‌ها رو متجاوز می‌دونه. الان دیگه برای این آدم اولین چیزی که به نظر می‌یاد همون تجاوزه و دیگه نمی‌تونه نکات مثبت احتمالی حضور آمریکایی‌ها رو ببینه. یا مثلا فرض کنین شوهر یک خانوم دومین زن‌اش رو گرفته باشه. الان دیگه برای خانوم اول تنها چیزی که دیده می‌شه همون شخص هوو و مساله‌ی هووییتشه. دیگه نمی‌تونین ازش بخواین که به نکات مثبت داشتن هوو هم فکر کنه حالا گیرم که هوو در کنار بدی‌هاش دو هزار مزیت هم داشت.