برای ایران که در این لحظه کاری از دستمون بر نمییاد. فعلا که جاش درد میکنه و یک مقدار وقت لازمه تا خودمون رو پیدا کنیم. فعلا کمی موسیقی گوش کنین تا ببینیم چی میشه.
All posts by روزبه
میتونین بازیگوش باشین و تحقیق انجام بدین
لیز بردلی در پایان تصویرهایی از یک مدل انیمیشن بازسازی شده نشون داد که با استفاده از یک سیستم آشوبی سعی میکرد که بدون این که یاد گرفته باشه، برقصه. تصویرهای رقص اون مدل همه رو برای مدتی به خنده انداخته بود. بعدش گفت که «من عمدا این قسمت رو آخر ارایهام آوردم که بهتون نشون بدم که میتونین بازیگوش باشین و تحقیق انجام بدین. سعی کنین همیشه بازیگوشی رو در تحقیقتون داشته باشین. اگر استاد راهنماتون بهتون میگه که زیاد بشین توی اتاقت و کار زیاد بکن، همیشه گوش نکنین (البته راندا که دانشجوی منه و الان اون جا نشستی، با تو نیستم، با بقیه دارم صحبت میکنم!). گاهی برین کافیشاپ و لپتاپ نبرین. تنها یک دفترچه ببرین و با آرامش فکر کنین و گاهی که چیزی به نظرتون رسید، بنویسین. شما به آرامش هم نیاز دارین. فکر کردین چرا خیلی دانشمندها فکرهای بزرگ زیر دوش به ذهنشون میرسه؟ شما هم به خودتون وقت بدین. من مطمئن هستم که این رقاص من که انیمیشناش رو بهتون نشون دادم، به هیچ درد مشکلات دنیا نمیخوره. اما من با همین رقاص هم روشهای عددی درس دادهام، هم منحنیهای اسپیلاین و هم سیستمهای دینامیکی».
سیستمهای پیچیده – دو
لیز بردلی میگفت که برقی که توی این پریز هست، یک سیستم دینامیکیه. یعنی این که ولتاژش میره بالا تا به یک نقطه برسه و بعد مییاد پایین تا به یک نقطهی دیگه برسه و دوباره میره بالا و دوباره میره پایین و به همین ترتیب. در یک حلقه یا سیکل قرار گرفته. گفت که این دفعه اگه برق رفت، دقت کنین که وقتی دوباره برق مییاد چه اتفاقی میافته: یک دفعه به شکل برق عادی ظاهر نمیشه؛ بلکه یک مقدار بالا پایین میره و کم و زیاد میشه تا این که به حالت تعادلش میرسه. در اون مدت هم داشته یک مسیر رو (در فضای حالت) طی میکرده تا این که وارد اون سیکل بشه.
صدای ترق توروق آدامس شما تحملپذیر نیست
احتمالا در اون دنیا به کیفر گناههایی که در این دنیا مرتکب شدم، در سلول انفرادیام یک تحریمی انتخابات میذارن که هم برام استدلال کنه و هم آدامس بادکنکی بترکونه. بس که این دو چیز روی اعصابم هستن.
سیستمهای پیچیده – یک
«من از کلرادو تا اینجا رانندگی کردم. وقتی حرکت کردم، باک ماشین پر بود. صد مایل هم حرکت کردم، اما در این مدت عقربهی بنزین تغییر نکرد. یک دفعه در پایان صد مایل، یک دفعه عوض شد و مقدار بنزین رو نصف نشون داد. بنزین باک ماشین من کم شده بود، اما عقربه متناسب با این کم شدن چیزی نشون نمیداد. این یعنی یک رفتار غیرخطی. اگر نشوندهندهی بنزین ماشین من خطی بود، به همون اندازه که بنزین کم میشد، باید نشون میداد».
این جمله از لیز بردلی بود. در یک مدرسهی تابستونی سیستمهای پیچیده در انستیتو سانتافه شرکت کردهام و امروز اولین روز کلاسها بود. در روزهای آینده مطلبهای بیشتری مینویسم.
ابتذال سیاسی
لطفا هرچه سریعتر استفاده از عبارتهای بیمعنیای مثل «تخریب»، «لجنپراکنی» و «سمپاشی» رو متوقف کنین. کمکم دارن حال آدم رو به هم میزنن.
ای ملت سرزمین اساطیری
ای ملتی که دو هزار و پونصد سال فرهنگ و تمدن دارین!
هر موقع یاد گرفتین که گاهی سر بعضی جملههاتون یک «به نظر من» هم اضافه کنین، اون وقت بیاین از فرهنگ و تمدن صحبت کنیم ببینیم چی میگین.
اون ملتی که مردماش هنوز با اطمینان تمام میگن «حرفت درسته» یا «حرفت غلطه» و هنوز نمیگن که با کدوم معیار فهمیدن که حرف درست یا غلط بوده، همین ملت ما هستن. وضعیت چنین ملتی هم که اظهرمنالشمس هست.
عدالت خانوادگی
ای کسانی که a+b بچه به دنیا مییارین و a تاشون رو در یک کشور به دنیا مییارین و b تاشون رو در یک کشور دیگه!
بدانید و آگاه باشید که این انصاف نیست. شهروندی یکسان بین بچهها کوچکترین کاریه که میتونین برای برقراری عدالت انجام بدین.
پسنوشت: فرزندخواندگی بهناچار از این قانون مستثناست.
در انتخاب نام خانوادگی خیلی دقت کنید
She: Hello, you have called [somewhere], this is [someone], how may I help you?
Me: Hello. I’d like to do [something] please.
She: OK. What’s your name?
Me: My last name is “Daneshvar”, that is “D”, “A”, “N”, “E”, “S”, “H”, “V”, “A”, “R”.
She: “B”… “A”… “M”…
Me: Oh no, “D” as in… as in… Dragon!
She: Ow, “D”… OK… “D”, “A”, “M”…
Me: No, “N” as… as… Neurology!
She: “N”, “D”, “A”?!
Me: No, “D”, “A”, “N”.
She: OK… “D”, “A”, “N”…
Me: “E”, “S” as Star, “H”.
She: Uhum…
Me: “V”, “A”, “R”.
She: OK, it’s “D”, “A”, “N”, “S”, “H”, “V”…
Me: No No, it’s “D”, “A”, “N”, “E”, “S”, “H”
She: Does it have two “D”, “A”, “N”s?!
Me: No, only one! Let me start from the beginning. “D” as in… Determination,
She: “D”… OK…
Me: “A” as in… All-you-can-eat!
She: Uhum…
Me: “N” as in Neurobiology.
She: OK.
Me: “E” as in… Elvis Presley, “S” as in Sanitation, “H” as in… Homosexual!
She: Aha…
Me: “V” as in Versatile, “A” as in… Anthropology, “R” as… as… Reunification. That’s it!
She: Phew… OK
.
.
.
بله، مهاجرت به اون سادگیها هم نیست!