آرایشگرم طرفدار دو آتیشهی ترامپه. سر همین هم با هم سر و کله میزنیم. یک مدت نبود. وقتی برگشت، بهش گفتم کجا بودی؟ گفت رفته بودم مونتهنگرو مادرم رو ببینم. گفت انتخابات بود. گفتم خب رای دادی؟ گفت نه، با خودم فکر کردم من که اینجا زندگی میکنم، نمیتونم در انتخاباتی رای بدم که خودم اثرش رو نمیبینم و مردم اونجا باید با نتیجهاش زندگی کنن.
گفتم خوش به حالت با بینشات…
All posts by روزبه
گفتنی
هیچ گفتنیای نیست. دست کم در حال حاضر
سرشکستگی از خواب
گاهی میشه که از خوابی که دیدهام هم از خودم نا امید میشم
شعور – شرف
طرف در بهترین حالت بیشعوره. همین جمله خودش یک پا کومپلیمان بود.
تو رو دو گوش دادهاند و یک زبان
نگاه کردن به قصد یادگرفتن، و نه دخالت کردن، خودش هنریه. البته اول از همه برای خودم میگم
زمانهای که عوض شده و منی که از خیلی تحولات دور بودهام
به چشم میبینم که چه قدر از دیدن اونچه که در ایران میگذره حیرانم، نشانهای از این که از تحولات عقبم. امیدوارم دست کم این رو مرتب به خودم یادآوری کنم و بدون زیاد حرف زدن، با دقت نگاه کنم و یاد بگیرم.
تعداد روزهای بین هر دو ناآرامی عمده در ایران از ۱۳۷۸ تا شهریور ۱۴۰۱
معلولیت
اگر به دنبال کتابی هستین که در مورد معلولیت (؟) بیشتر بدونین، کتابی که کمابیش پیشنهاد میکنم Demystifying Disability: What to Know, What to Say, and How to Be an Ally است.
البته همین رو هم مطمئن نیستم کلمهی توصیه شده چیه. من بالا نوشتم معلولیت، اما معادلهایی مثل توانیاب یا توانخواه رو هم شنیدهام که بنا بر برداشت من، طبق همین کتاب، چنین معادلسازیهایی توصیه نمیشن و در انگلیسی همون disability پیشنهاد میشه.
پیشنهاد کتاب: تلخ و شیرین
اگر به دنبال کتابی هستین که در مورد غم و شادی باشه، از نوستالژی بگه و به دنبال چیزی بودن، از روانشناسی بگه و جامعهشناسی و تاریخ و ادبیات، کمی هم شاعرانه باشه، کتاب Bittersweet: How Sorrow and Longing Make Us Whole رو پیشنهاد میکنم.
هیچ
هیچ خبری نیست، هیچ…